زیباترین اشعار و گلچین اشعار در وصف عشق، عاشق و یار را از مشهورترین شاعران ایرانی را در این مطلب آریامگ آماده کرده ایم.

اشعار زیبا در وصف عشق

آن نه عشق است که بتوان برِ غمخوارش برد
یا توان طبل‌زنان بر سر بازارش برد

عشق می‌خواهم از آن‌سان که رهایی باشد
هم از آن عشق که منصور، سر دارش برد

عاشقی باش که گویند به دریا زد و رفت
نه که گویند خسی بود که جوبارش برد

دلت ایثار کن آن‌سان که حقی با حقدار
نه که کالاش کنی، گویی طرارش برد

شوکتی بود در این شیوه شیرین روزی
عشق بازاری ما رونق بازارش برد

عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ
که به عمری نتوان دست در آثارش برد

مرد میدانی اگر باشد از این جوهر ناب
کاری از پیش رود کارستان که «آرش» برد

حسین منزوی


و عشق
اگر با حضور
همین روزمرگی ها
عشق بماند!
عشق است…


هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگرست
لیک عشق بی زبان روشن تر است


شعر در وصف عشق

عشق جوشد بحر را مانند دیگ
عشق ساید کوه را مانند ریگ
عشق بشکافد فلک را صد شکاف
عشق لرزاند زمین را از گزاف

مولانا


شعر دو بیتی عاشقانه

هوای عشق نمی‌گیرد
خانه دلم
عطرِ تنت شده است
خلاءِ نبودن

سیدمحمد حسین میران


ای دل به کمال عشق آراستمت
از هر چه به غیر عشق پیراستمت
یک عمر اگر سوختم و کاستمت
امروز چنان شدی که می‌ خواستمت


دست ات را به من بده
دست های تو با من آشناست
ای دیر یافته با تو سخن می گویم
به سان ابر که با توفان
به سان علف که با صحرا
به سان باران که با دریا
به سان پرنده که با بهار
به سان درخت که با جنگل سخن می گوید
زیرا که من
ریشه های تورا دریافته ام
زیرا که صدای من
با صدای تو آشناست…

احمد شاملو


اشعار زیبای عاشقانه

راهی ست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست


شعر در وصف عشق

عشق همدست به تقدیر شد و کار مرا ساخت
برو ای عقل که کاری تو به تدبیر نکردی

شهریار


زندگی بی تو، شوری ندارد
بی تو جانم سروری ندارد
چشم من بی تو نوری ندارد
ای جمال تو نور و ضیایم

شاملو


و عشق یعنی غمی عمیق، اما بسیار عزیز
آیا تو تا به حال، غمِ عزیز کسی بوده ای؟..


شعر کوتاه در وصف عشق

تـا مقــصد عشــاق رهـی دور و دراز است
یـک منــزل از آن بادیـه عشق مجـاز است

وحشی بافقی


از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌ تر
یادگاری که در این گنبـد دوار بماند

حافظ


شعر در وصف عشق

عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی

قیصر امین پور


وای آنکو بدام عشق آویخت خنک آنکو ز دام عشق رهاست
عشق بر من و رعنا بگشاد عشق سر تا بسر عذاب و عناست

فرخی


شعر کوتاه عاشقانه از شاعران معروف

عشق را ای کاش زبان سخن بود…


چه کاری از من برمی آید

وقتی عشق

تمام خودش را

می ریزد توی چشم های تو

و نگاه ام می کند


مرا ببوس

پیش از آنکه ،

آخرین قطره ی باران

بر زمین افتد

شاید با بوسه ی تو

باران

دوباره باریدنش را

از سر گیرد …


شعر در وصف عشق

تنها عشق است که نگرش تو را

به زندگی تغییر می‌دهد

عشق تو را بزرگ، زیبا، الهی می‌کند

عشق ضد هیچ چیز نیست . . .


نسبت عشق به من نسبت جان است به تن

تو بگو من به تو محتاج ترم یا تو به من

زنده‌ام بی تو همین قدر که دارم نفسی

از جدایی نتوان گفت به جز آه سخن…


شعر نو در وصف عشق

عشق

عشق چیست که همه از آن سخن میگویند؟

ع:عبرت زندگی

ش:شلاق زمانه

ق:قصاص روزگار.

اما افسوس و صد افسوس که شلاق زمانه را خوردم

و قصاص روزگار راکشیدم اما عبرت نگرفتم..


بسیارند ، آنان که

عشق را با سکوت بیان می کنند

ولی عاشقی نیست

که چون من سکوت کند


و خداوند

عشق و انتظار را با هم آفرید

این را من خوب می دانم

منی که از انتظار تو

به عشق رسیدم


وقتی یاد گذشته می‌کنی

مواظب باش جمعه نباشد

جمعه می‌تواند قاتلت باشد

بی‌رحمی‌اش

مثل عشق من به تو

هنوز پابرجاست


بر این جاده بمان

شب برای تو نزول کرده

شاید سپیده دم

یکدیگر را بازیافتیم

آه ای عشقِ بزرگ

ای معشوقه ی کوچک