اشعار باران عاشقانه زیبا و احساسی را در این مطلب آریا مگ آماده کرده ایم. امیدواریم این اشعار کوتاه با موضوع باران مورد توجه شما قرار بگیرد.

اشعار باران عاشقانه احساسی

انگار قهرم با همه دنیا
وقتی وجودم از تو لبریزه
دور از تو هرکی توی چشم من
مثل یه دیواره که می‌ریزه
می‌خوام فراموشت کنم اما
بارون و بی‌خوابی نمی‌ذاره
یک حس تکراری بهم می‌گه
این قصه پایان بدی داره


بارون که می‌زنه این آسمون منو
دیوونه می‌کنه، خون گریه می‌کنه
هی پا به پای من تو این خیابونا
من گریه می‌کنم، اون گریه می‌کنه
بارون که می‌زنه، باز جای خالی تو درد می‌کنه
تو کوچه‌های شهر می‌فهمم اینو من
تنهایی آدمو ولگرد می‌کنه
من هنوز نگرانتم، وقتی که بارون می‌باره
نکنه اون که باهاته، یه روزی تنهات بذاره
من هنوز نگرانتم، رفتی تنهایی که چی شه؟
یکی اینجاست که مُردن واسه‌ی تو زندگیشه
بعد تو با کسی قدم نمی‌زنم، از کوچه‌ها بپرس!
سیگارای من ترکم نمی‌کنن! باور نمی‌کنی، از پاکتا بپرس!


شعر باران عاشقانه (اشعار احساسی خاص با موضوع باران)

باران که بند بیاید
تازه خاطره
شروع می‌کند به چکه کردن
نمک روی زخم است
بارانی که بی تو ببارد


به باران سپرده‌ام
وقت آمدنت
هوای كوچه را داشته باشد
گوشم به زنگِ در است
مبادا آهسته بیایی!


شعر باران عاشقانه (اشعار احساسی خاص با موضوع باران)

آدم‌های غمگین دوست داشتنی
در میان شما کسی هست
که با یک تکه ابر کوچک خاکستری
قرار داشته باشد؟


اشعار بارانی عاشقانه

باران برای تو می‌بارد
و رنگین‌کمان
ایستاده بر پنجه‌ی پاهایش
سرک کشیده از پسِ کوه
تا رسیدن تو را تماشا کند
یغما گلرویی


شعر باران عاشقانه (اشعار احساسی خاص با موضوع باران)

مثل باران چشم‌هایت دیدنیست
شهر خاموش نگاهت دیدنیست
زندگانی معنی لبخند توست
خنده‌هایت بی نهایت دیدنیست


یک نفر هست که از پنجره‌ها
نرم و آهسته مرا می‌خواند
گرمی لهجه بارانی او
تا ابد توی دلم می‌ماند


شعر باران عاشقانه (اشعار احساسی خاص با موضوع باران)

باران قشنگی به زمین می‌بارد
امروز هوا عطر تو را کم دارد
من غیرتی‌ام زود به این باد بگو
از موی پریشان تو دست بردارد


شعر زیبای احساسی باران

نازنین!

زیر باران سرانگشتانت

بذر کوچک حروف

سطرهایی از گل های آفتابگردانند

که می رقصند با آفتاب نگاهت


شعر باران عاشقانه (اشعار احساسی خاص با موضوع باران)

چتر ها را باید بست

زیر باران باید رفت

فکر را خاطره را زیر باران باید برد

با همه مردم شهر زیر باران باید رفت

دوست را زیر باران باید برد

عشق را زیر باران باید جست

زیر باران باید با زن خوابید

زیر باران باید بازی کرد

زیر باران باید چیز نوشت

حرف زد نیلوفر کاشت

زندگی تر شدن پی در پی

زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است

رخت ها را بکنیم

آب در یک قدمی است

شعر از سهراب سپهری


شبیه باران بر دریا

بیهوده به تو فکر می کنم

و سهم بیشتری

از قدم زدن در پیاده رو را

مال خودم می کنم

مثل یک پدر

دست های دلم را به دست می گیرم

و در کوچه ها تاب می خوریم

به پارک

سینما

به بلندترین نقطه ی شهر

فرقی نمی کند

اصلا به هرجایی که تو بودی باید رفت

دلم

مثل غروب جمعه

همه جا دلگیر است


شعر باران عاشقانه (اشعار احساسی خاص با موضوع باران)

مثل باران خاطراتت ماندنیست

لحن پر مهر صدایت خواندنیست

گرچه ما اندک زمانی در کنارت بوده ایم

تا ابد مهر و وفایت ماندنیست