زیباترین متن ها و جملات احساسی باران و قدم زیر بارون را در این بخش مجله آریا قرار داده ایم و امیدواریم مورد توجه شما قرار گرفته باشد.
متن های زیبای هوای بارانی و قدم زدن زیر بارون
غصه میسوزد مرا، باران ببار
کوچه میخواند تو را، باران ببارابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا، باران ببارخاک اینجا تشنه دلتنگی است
آسمان را کن رها، باران ببارباغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما، باران ببار
با ابرها چه غصهی پنهانیست؟
این عصرِ چندشنبهی بارانیست؟
وقتی که میبُریم مدام از هم
این عشق نیست ؛ چاقوی زنجانیست !
کاش بارانی ببارد قلبها را تر کند
بگذرد از هفت بند ما، صدا را تر کندقطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظهها
رشته رشته مویرگهای هوا را تر کندبشکند در هم طلسم کهنه این باغ را
شاخههای خشک و بی بار دعا را تر کندمثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت
سرزمین سینهها تا ناکجا را تر کندچترهاتان را ببندید ای به ساحل ماندهها
شاید این باران -که میبارد- شما را تر کند
جلیل صفربیگی
متن در مورد قدم زدن زیر باران
ساکت که مي شوی
چشمانت پر از بوسه مي شود
و لب هایت
در التهاب یک گل سرخ
زیر باران مي تپد
تو را
در رنگین کمان آغوشم
قاب می گیرم
و چونان پرنده ای در مشت رها مي شوم
در افق های آبی
تو هیجانی ست
شورش چشمانت
در اعتصاب لبهایت
دلتنگِ تو
از راه
به روزی دیگر
می رسم
به ساعتی دیگر
خیابانی دیگر
خزانی دیگر
باران ِ کماکان ِ من
در انتظار ِ هرچه ایستاده باشم
تویی
که آغاز می شوی
و به هر کجا که رسیده باشم
از تو ست
که تَرَم
یاور مهدی پور
باران را دوست ندارم اگر بوی وجود تو در تک تک قطرات آن نباشد
متن زیبای هوای بارانی عاشقانه
کاش باران بودم
و غم پنجره را میشستم
و به هر کس که پس پنجره غمگین مانده
از سر عشق ندا میدادم
پاک کن پنجره از دلتنگی
که هوا دلخواه هست
گوش کن باران را
که پیامی دارد
دست از غم بردار
زندگی کوتاه است
باز کن پنجره را
روز نو در راه است
می خواهم نام تو را
روی هر قطره آب بنویسم
و بگذارم که آن قطره
روح من را لمس کنم
و در قلب من جذب شود …
من می توانم نام تو را
در هرجا ببینم
در هر رنگ رنگین کمان
در هر ابری در آسمان
خیلی دلم برایت تنگ شده
در این هوای بارانی و عاشقانه
از تاریخِ عکس هایمان بیرون بیا
پای آغوشِ من در میان است !
شعری
نوازشی
یک استکان چای
یا هر چیزی
هر چیزی که پنجرههای بسته را باز کند
هر چیز که خاطره ی عشق را
در گوشه گوشه ی خانه زنده کند !
دل ، باران میخواهد
و شانههای پر اعتماد …
نیکی فیروزکوهی
متن ادبی هوای بارانی
دیـر آمدی بـاران
دیـــــر
من در جــایــی
در حجـــم نبــودن کســی خشکیـــدم . . .
کاش نامت باران بود؛ آن وقت تمام مردم شهر همراه با من برای آمدنت دعا می کردند …
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد
ولی باران نمیداند که من دریایی از دردم
به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم
تو را در تمامی لحظاتم دارم
باران که می بارد،خیالم خیس از یاد تو میشود
به مهتاب که مي نگرم صورتت در برابر چشم هایم نقش می بندد
چه حس خوبیست داشتن تو
دیر آمدی باران
آن روز که منتظرت بودم
دعا کردم بیایی ناز کردی
امروز که نمیخواهمت آمدی
آمدی تا تنهاییم را یادآور شوی ؟
جملات هوای بارانی و عاشقانه
باران که می بارد تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است
که میگویم : من تنها نیستم ؛ تنها منتظرم . . .
تنها ادامه میدهم در زیر باران
حتی به درخواست چتر هم جواب رد میدهم
میخواهم تنهایی ام را به رخ این هوای دو نفره بکشم
ببار باران من نه چتر دارم نه یار . . .
می خواهم این روز را با تو خوش بگذرانم
در آغوش تو و رقصیدن با تو
در میان باران …
اما نمی توانم چون هر دو از هم دوریم …
روز بارانی مبارک