مجموعه ای از اشعار عاشقانه زیبا در مورد حس شادی، خندیدن، لبخند با شعر کوتاه و بلند را در این مطلب آریا مگ آماده کرده ایم.

اشعار زیبا و عاشقانه در مورد لبخت و شاد بودن

خنده‌ هایت باغی از یاقوت و مروارید باز
هی ببین این لحظه ماه مهربان خندید باز

امیر مرزبان


چگونه کلامت را
لبخندت را
بوسه هایت را
زنگ صدایت را
صدای پای آمدنت را
شعر نکنم


خورشید من
پشت ابر نمان
بخند
دل آفتابگردان ها
به لبخند تو خوش است…


به تو فکر می‌ کنم و
بی اختیار لبخند می‌ زنم
تو منظره همان دشتی
که بارها سرتاسر رویاهایم را
دیوانه وار در آن دویده‌ ام

مهسا چراغعلی


اشعار زیبا و عاشقانه لبخند با مجموعه گلچین شعر کوتاه و بلند حس شادی

این درخششِ لبخند، ناگاه بی درنگ
به آواز در نخواهد آمد هرگز
اگر بخواهی یکدیگر را دوست خواهیم داشت
با لب های تو در سکوت


شعر حس خوب و شاد بودن

به آسمان سلام کن
به خورشید لبخند بزن
عزیزنم
با فنجانی عشق
صبحت را آغاز کن
برخیز
ببین روبرویت نشسته ام
صبح در چشمان تو زیباست..


گوشه‌ های لبت
به بهشت می‌ رساند مرا
و ترانه قلبت دنیا را
به لبخندی آلوده می‌ کند
که یک لحظه به دنیا می‌ آید
و برای همیشه خاطره‌ اش
در ذهن جاذبه ماه و دریا می‌ ماند
و هیچ آسمانی
توان اندازه کردنِ گرمای آن را
نخواهد داشت

هر روز بی تو
یک روز از دست رفته است
که لبخندی به وسعت زندگی
در آن می‌ میرد

پرویز صادقی


بجز دستت به دستانم پلی نیست
شبیه گیسوانت سنبلی نیست
بخند آرام و پر کن از بهارم
به زیبایی لبخندت گلی نیست…


لبخند تو چیزی شبیه عطر نان است
قدری بخند ای خنده هایت جان عاشق

معصومه صابر


اشعار زیبا و عاشقانه لبخند با مجموعه گلچین شعر کوتاه و بلند حس شادی

تلفیق دو عطر زندگی یعنی این
لبخند دو چتر زندگی یعنی این
پاییز برای عشق فصل خوبی‌ ست
نقطه سر سطر زندگی یعنی این

امید صباغ نو


شعر درباره لبخند

از دلتنگی هایت
از غزل عشق نافرجامت
و
از ظلمت دنیایت بدون او
مرا باکی نیست
فقط
به وقت دیدنم کمی بخند
که تنها اغوش لبخندت
مرهمیست بر این دل رنجور…


به دیدارم بیا هر شب
دلم تنگ است
بیا ای روشن ای روشن تر از لبخند
شبم را روز کن

اخوان ثالث


زاینده ترین
رود روان باش و بخند
چون باد صبا
مشک فشان باش و بخند
دم آمده
چای صبح با طعم عسل
آسوده ی
غم های جهان باش و بخند…


لبخندت
تفسیر شعرای مولاناست
با تو دلم گرمه
بی تو جهان تنهاست…


خودم را بی ‌تو دلخوش می‌کنم
جانا به هر نوعی
گَهی با اشکِ جانفرسا
گَهی لبخند مصنوعی

هوشنگ ابتهاج


لرزه بر جانم فتاد از چشم سحرآمیز او
وز نگاه گرم و لبخند فریب انگیز او


تو به شیرینیه اون لبخندی هستی که
هر بار بهت فکر میکنم میاد رو لبام


لبخند که می‌ زنی
توی دلم انگار اناری ترک بر می‌ دارد
با نگاه تو
ناتمام می‌ مانند تمام شعر‌های دنیا
می‌ دانی!
همه این قصه‌ ها
از شهرزاد چشم‌ های تو شروع شد
و الا عاشق‌ ها
عقلشان به این چیزها قد نمی‌ دهد…


عاشق احساسی هستم
که با دیدن لبخند تو
پیدا می کنم


از پشت پلک های تُ
شروع می شود
بهار
آنگاه که چشم می گشایی بر صبح
لبخندت
آغاز می کند زندگی
و بودن را
و تنفست نوید می دهد
تولدی دوباره را


لبخند که میزنی
در چال گونه ات
همچون ستاره ای درآسمان
گم می شوم


لبخند تو خلاصه ی خوبی هاست
لختی بخند خنده ی گل زیباست

قیصر امین پور


صدای خنده های تو
افتادن تکه های یخ است
در لیوان بهارنارنج
بخند!
می خواهم گلویی تازه کنم!


برای من آرامش همون فرِ ریز موهاته
خنده ی آروم بینه حرفات
نفس عمیقِ گرمت دم گوشم
برای من
آرامش همون منحنیِ روشنِ لبخندته که چشاتو یه ریزه میکنه
حتی وقتی نیستی و نمیبینمش