در این بخش جملات، متن و اشعار در مورد طلوع خورشد را با عکس نوشته و عکس پروفایل درباره خورشید را آماده کرده ایم.

متن و عکس نوشته طلوع خورشید

طلوع تویی
صبح تویی
آفتاب کن در وجودم
صبحگاهم بهشتی است با صبح بخیر هایت…


هیچ شبی پایان زندگی نیست

از ورای هر شب دوباره خورشید طلوع می کند و بشارت صبحی دیگر می دهد

این یعنی امید هرگز نمی میرد.


طلوع تویی،
صبح تویی،
آفتاب کن در وجودم …
صبحگاهم بهشتی است
با صبح بخیر هایت …


پشت کامیون نوشته بود: غروب پدر، طلوع حسرت‌ها است.
قشنگ یکی دو تن به بار کامیون اضافه شده بود.


متن زیبا درباره طلوع خورشید با عکس پروفایل و عکس نوشته طلوع آفتاب

تو برایم

همچون آفتاب دل انگیزِ یک صبح برفى میمانى،

همانقدر دلچسب بر جانم…


مهربان كه باشی
خورشید از سمت قلب تو
طلوع خواهد کرد.
و صبح
مگر چیست ؟
جز لبخند مهربانت…


متن ادبی در مورد طلوع خورشید

زودتر از گنجشک ها
و نارون ها بیدار می شوم
تا با لمس تنت
اولین نظاره گر طلوع خورشید چشمانت باشم
هر روز من با گرمی نفس های تو زیباست


متن زیبا درباره طلوع خورشید با عکس پروفایل و عکس نوشته طلوع آفتاب

هر صبح
با طلوع چشمانت
جرعه جرعه
نگاه مست تو را
چون چای قندپهلو
سر میکشم…


به آفتاب بگویید
کمی زودتر طلوع کند
پوستم را شسته ام
پهن کرده ام روی بند
می خواهم برای عشقی تازه آماده شوم…


هنگامی که مُردم
تکه یخی بر روی خاکم بگذارید
هر روزه بعد از طلوع آفتاب
تا با آب شدنش روی خاکم
گمان کنم
کسی که من به یادش بودم
به یادم گریه می کند

هر صبح
همه چیز می تواند از نو شروع شود
آفتاب تنها به این دلیل
طلوع می کند


متن زیبا درباره طلوع خورشید با عکس پروفایل و عکس نوشته طلوع آفتاب

آفتاب را
پشت دروازه ی شب
منتظر نشانده ام
و طلوع را
به دیداری عاشقانه دعوت کرده ام


گفتم که نور چشمه خورشید از کجاست
گفت از طلوع طلعت عاشق گداز من


عکس نوشته خورشید

صبح خواهد شد
و به این کاسه آب
آسمان هجرت خواهد کرد

زودتر از گنجشک ها
و نارون ها بیدار می شوم
تا با لمس تنت
اولین نظاره گر طلوع خورشید چشمانت باشم
هر روز من با گرمی نفس های تو زیباست


ز مشرقِ سرِ کو
آفتاب طلعت تــو
اگر طلوع کند طالعمـ همایون ست


تو آفتابی

هر صبح

می تابی بر پنجره ی خیالم

و نور می پاشی

روی سایه یِ تنهایی ام …

امروز را

عاشقانه بتاب رؤیای من!…


متن زیبا درباره طلوع خورشید با عکس پروفایل و عکس نوشته طلوع آفتاب

دوستت دارم همان گونه که شب، ماه را

دوستت دارم همان گونه که صبح، آفتاب را

دوستت دارم مثل ملاقات پنهانی مادر، از لای در

دوستت دارم مثل حبس من با تو تا ابد

در یک اتاق دربسته حتی بی پنجره!

تنها من و تو این چنین دوستت دارم تو را…


سلام

چشمانت را باز کن،

میخواهم،

اول صبح به جای آفتاب

قرص ماهت را تماشا کنم !

و صبحم را،

با یک فنجان عشق داغ آغاز کنم !


تو برایم

همچون آفتاب دل انگیزِ یک صبح برفى میمانى،

همانقدر دلچسب بر جانم…


چشمانت آفتاب سرخ عشق است؛

و من هم آفتابگردانی…

که میگردم با هر تابشِ رخِ نگاهت..


دنیا که به پایان رسید

رؤیاها

دنیایی دیگر خواهند ساخت

و خنده ی تو

جای آفتاب را خواهد گرفت…

شعر از رسول یونان


و یاد روشن تو

آفتاب است مرا

و عشق چیست

به جز روشنای یاد کسی..