جملات غمگین و سوزناک فوت مادر را در این بخش مجله آریا قرار داده ایم. این متن های غمگین با موضوع مادر فوت شده را می توانید در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید.
جملات و متن فوت مادر
حسرت هایی هست
که هیچ گاه از دل نمیروند
نبودنهایی هست
که با هیچ بودنی جایشان پر نمیشود
مثل حسرت نداشتن مادر
مثل جای خالی مادر در روز مادر
همی نالم که مادر در برم نیست
صفای سایه او بر سرم نیست
مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه مادرم نیست
رمز من و عشق، نام زیبایت بود
جنت، فرشی به زیر پاهایت بود
روزی که تو را شناخت ناباوری ام
حيف که زندگی منهایت بود
شعر غمگین فوت مادر
ای مادر عزیز که جانم فدای تو
قربان مهربانی و لطف و صفای تو
هرگز نشد محبت یاران و دوستان
هم پایه محبت و لطف و وفای تو
تا وقتی بودی شمعدانی ها گل میدادند
خانه بوی عطر تو را داشت
و یاس به شوق حضورت
در و دیوار خانه را شکوفه باران میکرد
حالا نیستی و گل ها خشکیده اند
اما چشمه چشمانم
از غم نبودنت نمی خشکد مادرم
مرا آن روز شادی بود در سر
که سر میبود بر زانوی مادر
چراغ خانهی ما گشته خاموش
که مادر نیست اندر خانه دیگر
جملات سوزناک فوت شدن مادر
میدونی دلتنگی یعنی چی؟
دلتنگی یعنی این که بشینی
به خاطراتت با مادرت فکر کنی
اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ولی
چند لحظه بعد
شوری اشک های لعنتی
شیرینی اون خاطره ها رو از یادت ببرند
مادرم
در نگاهت خستگی معنا نداشت
وسعت پاک تو را دریا نداشت
آه ای جاری تر از خورشید خوب
کاشکی هرگز نمی کردی غروب
برایم یار و یاور کاش می ماند
کنارم روز دیگر کاش می ماند
فغان و درد و آه و اشک و افسوس
نگاه گرم مادر کاش می ماند
متن برای مادر فوت شده
گشته اکنون چشم ما از درد و غم دریا مادر
ما چه گوییم بی تو از فردا و فرداها مادر
تکیه گه بودی تو ما را ای همه امیدها
بی تو عالم ندارد رنگ شادی ها مادر
مادرم مرغ دلم پر میکشد اندر هوایت
آرام جان باز آ که من مشتاق آن خندیدنت
به ماتمت من ماندهام با صد هزاران آرزو
آغوش باز مضطرب در حسرت بوییدنت
فرشته زیر خاک! این باورم نیست
که دیگر سایه او بر سرم نیست
نم یبینم به غیر از غصّه و غم
به دنیایی که در آن، مادرم نیست
متن برای مادر درگذشته
و خانه ای بی نور شد
گوهر ارزنده ای پنهان به خاک گور شد
مادری شایسته از این عالم ناپایدار
چشم خود بربست
و از چشم عزیزان دور شد
لذت هر زندگانی را صفای مادر است
سینه ام آکنده از مهر و وفای مادر است
عالمی در وصف او هرگز نمی گیرد قرار
چون بهشت جاودانی زیر پای مادر است
مادر جان
یاد آن شب ها که ما را شمع جان بودی
میان ناامیدی ها چراغ جاودان بودی
برایت زندگانی گرچه یکسر رنج و سختی بود
بنازم همتت مادر
که تا بودی، صبور و مهربان بودی