در این بخش مجموعه شعر زیبا و احساسی در مورد موی زیبای عشق و یار را آماده کرده ایم.

شعر زیبا و احساسی در مورد موی زیبا

شیرین دهان آن بت عیار بنگرید
در در میان لعل شکربار بنگرید
بستان عارضش که تماشاگه دلست
پرنرگس و بنفشه و گلنار بنگرید
از ما به یک نظر بستاند هزار دل
این آبروی و رونق بازار بنگرید
سنبل نشانده بر گل سوری نگه کنید
عنبرفشانده گرد سمن زار بنگرید
امروز روی یار بسی خوبتر از دیست
امسال کار من بتر از پار بنگرید
در عهد شاه عادل اگر فتنه نادرست
این چشم مست و فتنه خون خوار بنگرید
گفتار بشنویدش و دانم که خود ز کبر
با کس سخن نگوید رفتار بنگرید
آن دم که جعد زلف پریشان برافکند
صد دل به زیر طره طرار بنگرید
گنجیست درج در عقیقین آن پسر
بالای گنج حلقه زده مار بنگرید
چشمش به تیغ غمزه خون خوار خیره کش
شهری گرفت قوت بیمار بنگرید
آتشکدست باطن سعدی ز سوز عشق
سوزی که در دلست در اشعار بنگرید
دی گفت سعدیا من از آن توام به طنز
این عشوه دروغ دگربار بنگرید

سعدی


شعر موی زیبا

پریشان باد پیوسته دل از زلف پریشانش
وگر برناورم فردا سر خویش از گریبانش

الا ای شحنه خوبی ز لعل تو بسی گوهر
بدزدیدست جان من برنجانش برنجانش

گر ایمان آورد جانی به غیر کافر زلفت
بزن از آتش شوقت تو اندر کفر و ایمانش

پریشان باد زلف او که تا پنهان شود رویش
که تا تنها مرا باشد پریشانی ز پنهانش

منم در عشق بی‌برگی که اندر باغ عشق او
چو گل پاره کنم جامه ز سودای گلستانش

در آن گل‌های رخسارش همی‌ غلطید روزی دل
بگفتم چیست این گفتا همی‌ غلطم در احسانش

یکی خطی نویسم من ز حال خود بر آن عارض
که تا برخواند آن عارض که استادست خط خوانش

ولیکن سخت می‌ترسم از آن زلف سیه کاوش
که بس دل در رسن بستست آن هندو ز بهتانش

به چاه آن ذقن بنگر مترس ای دل ز افتادن
که هر دل کان رسن بیند چنان چاهست زندانش

مولانا


اشعار خاص در مورد موهای زیبا

این روسری آشفته یک موی بلند است

آشفتگی موی تو دیوانه کننده ست

بالقوه سپید است زن اما زنِ این شعر

موزون و مخیّل شده و قافیه مند است

در فوج مدل های مدرنیته هنوز او

ابروش کمان دارد و گیسوش کمند است

پرواز تماشایی موهای رهایش

تصویر رها کردن یک دسته پرنده ست…


شعر موی زیبا

سر گیسوی تو در مشت گره خورده‌ی باد
خبر از خانه‌ی ویران شده در مه می‌داد

من همان نامه‌ی نفرین شده بودم که مرا
بارها خط زد و تا کرد ولی نفرستاد

داس بر ساقه‌ی گندم زدی و بی خبری
آه یک مزرعه در پشت سرت راه افتاد

هر چه فریاد زدم، کوه جوابم می‌کرد
غار در کوه چه باشد؟: دهنی بی فریاد

داشتم خواب شفایی ابدی می‌دیدم
که تو از راه رسیدی مرض مادرزاد

بغض من گریه شد و راه تماشا را بست
از تو جز منظره‌ایی تار ندارم در یاد


به قربون ِصدای عشق و گیسوی بد اقبالش

دلوم از مو بریده بی هوا افتاده دنبالش

به دستِ امنِ یار ِما پرنده اعتماد می‌کرد

خداوندا تو می‌دونی! صداش عمرُم زیاد می‌کرد

مثال ِقاصدک تو باد… نکنه بی وفاست یارُم

نمی‌اومد به چشماش خواب یعنی الان کجاست یارُم
نصیبُم از رخ ِماهش، به جز بغض غروبی نیست

دریغا بخت ما انگار امانتدار ِ خوبی نیست
حسود به ما شبیخون زد، دل بی کس، دل تنها

دیگه این یادگاری رو نمی‌شه پس گرفت از ما
بگو طعنه زنند مردم دل بی صاحب ِ مارو

یه دم طاقت نمی‌آورد کسی مصائب مارو
نپرسیدُم که اون چشمون ادامه کدوم دریاست

قسم به اون چشای مست قیامت تو همین دنیاست

ترانه سرا: مونا برزویی


اشعار و ترانه های زیبا در مورد مو

عزیز دلم!

برایت خواهم گفت

برایت از عشق خواهم گفت

محمدعلی کالجی


مستی به شکستن سبویی بند است

هستی به بریدن گلویی بند است

گیسو مفشان، توبه ما را مشکن

چون توبه عاشقان به مویی بند است

سعید بیابانکی


شعر موی زیبا

تا به سر سودای آن گیسوی دامنگیر دارم

خاطری آزاد و پائی بسته در زنجیر دارم

پژمان بختیاری


دچار غیبت هوشم، چه گفت در گوشم

به روی آینه افکند موج گیسو را

قربان ولیئی


آوازهای دشتی گیسوی خویش را

سخت است پای بسته این روسری کنم

اعظم سعادتمند


راه نجات از شب گیسوی دوست نیست

ای من به آخرین شب دنیا خوش آمدی

فاضل نظری


سایه در سایه سحرهای شبانه

تن در امواج گیسوی تو نهفتند

مهدی اخوان ثالث


یک جهان دل بین که از گیسوی او آویخته
یک چمن گل بین که در پیراهنی افتاده است

رهی معیری


حلقه گیسو به گرد گردنش حسرت نماست
ای دریغا گر رسیدی دست من در گردنش

هوشنگ ابتهاج


شبی گیسو فرو هشته به دامن
پلاسین معجر و قیرینه گرزن

منوچهری


یک شبی گیسوی مشکین تو دیدم درخواب
خواب آن یک شبه یک عمر پریشانم کرد

شوریده شیرازی