در این بخش مجموعه ای از سخنان زیبا و ماندگار فلیسوف و عارف معروف هندوستان اوشو یا اشو را آماده کرده ایم.
جملات زیبای اوشو
* مسئله رفتن به بهشت نیست . آموختن هنر در بهشت بودن است در هرجا که باشی .
* برای دست یافتن به چیزهای پرارزش، باید که عشق پیشه کنی .
* هیچ کس لایق نیست اما هستی از روی فراوانی خود می بخشد .
* تو باید ناخودآگاهی ات را به خودآگاهی متحول سازی . وقتی ذره ای ناخودآگاهی در تو باقی نمانده باشد و سرشار از نور و روشنی باشی یک عارف می شوی ، یک عارف واقعی .
* همیشه خودآگاهی را برگزین و از ناخودآگاهی دوری کن . هرچه که تو را ناخودآگاه می سازد نادرست و هرچه که به تو کمک می کند خودآگاه شوی درست است .
* خداوند یعنی نهایت خودآگاهی .
* فقط یک چیز وجود دارد که باید از آن ترسید و آن خود ترس است .
سخنان زیبای اوشو
* خداوند هیچ گاه در زندگی کسی مداخله نمی کند زیرا او آفریده خود را دوست می دارد . خدا همه را آزاد گذاشته تا حتی با او مخالفت ورزند.
* دیوارهایی را که دور خود کشیده ای خراب کن تا آزاد شوی . تا همه آسمان و ستارگان از آن تو شود و بتوانی جرعه ای از جام عشق ، حقیقت و خداوندی سرکشی .
* هیچ گاه به پشت سر خود نگاه نکن . هیچ چیز باارزشی در پشت سر وجود ندارد.
* پهناورترین ، خطرناک ترین و ناامن ترین مکان ، دنیای درون توست . به همین دلیل کمتر کسانی جرأت می کنند وارد آنجا شوند .
* مراقبه یعنی فراگیری فراموش کردن تمام چیزهایی که فراگرفته ای . یعنی رها شدن از شرطی شدن ها و خواب واره ها .
* لحظه ای که خدا را بشناسی خدا می شوی . زیرا شناخت خدا همچون دانش نیست که بتوانی از یادش ببری . شناخت خدا به این معناست که خدا تنفس و تپش قلب تو شده است .
* در دنیا زندگی کن اما نگذار که دنیا وارد تو شود . در دنیا باش اما از دنیا نباش .
* با تمام وجود در این لحظه زندگی کن تا این لحظه دروازه ورود خداوند شود . اگر دست از گذشته و آینده برداری فقط خدا باقی می ماند .
جملات خاص اوشو
* تو هر لحظه بر سر دوراهی قرار داری : راه غمگینی و راه شادمانی . انتخاب راه به تو بستگی دارد.
زمانی که تسلیم باشی؛ تمام هستی از تو حمایت میکند هیچ چیز با تو مخالف نخواهد بود، زیرا تو با هیچ چیز مخالف نیستی.
خودت را بپذیر؛ هر چه که هستی حتی اگر نقصی هم داری آن را بپذیر؛ تنها آن هنگام قادری دست از جنگ با خودت برداری و آسوده باشی.
زندگی یعنی آموختن صلح. صلح با دیگران نه، با خودت.
عشق یک تجربه هست، ولی زبان بسیار مکار است. پس مراقب زبانت باش.
سکوت را بر خودت تحمیل نکن. هیچ چیز را برخودت تحمیل نکن. شادی کن؛ آواز بخوان، بگذار ذهنت خسته شود. آنگاه رفته رفته لحظات کوچکی از سکوت و آرامش واردت میشود.
توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگترین هنر جهان است.
اگر بتوانی دیگری را همانطور که هست؛ بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو واقعی است.
وقتی با عشق به دیگری بنگری؛ او والا میگردد و منحصر به فرد.
هرگاه عاشق باشی، احساس عجز کامل میکنی. درد عشق هم همین است. زیرا تو میخواهی هر کاری را برای معشوقت انجام دهی، اما میفهمی که کاری از دستت بر نمیآید. اما عشق یعنی همین که تمام فکرت؛ خدمت به دیگری باشد حتی اگر از عهدهات بر نیاید.
تو نمیتوانی انسانی را تصاحب کنی، زیرا او یک شخص است. تصاحب فقط با اشیاء ممکن است. اگر هنوز به دنبال تصاحبی؛ عشق تو شهوت است.
اگر نتوانی با معشوقت ساکت بمانی؛ بدان که هنوز عاشق نشدهای.
تنها راه کسب عشق؛ از طریق همین عشق میسر میشود. هر چه بیشتر ایثار کنی؛ بیشتر میگیری.
والاترین انسان کسی هست که با عزمی شکست ناپذیر؛ انتخاب کند.
هر موجودی؛ یک سرود الهی است بی همتا؛ منحصر به فرد؛ تکرار نشدنی و غیر قابل مقایسه.
اگر بتوانی تماماً و یک دل عشق بورزی؛ از عمق دلت؛ زندگی تو سرشار از شادی و احساس میشود نه تنها برای خودت بلکه برای دیگران هم اصلاً تو برای دنیا برکت و نشاط خواهی شد.
اگر عشقی احساس نمیکنی؛ تظاهر نکن، سعی نکن نمایش بدهی که عاشقی حتی اگر خشمگینی بگو که خشمگین هستی و باش ولی حقیقی باش.
زندگی یک مسابقه و رقابت نیست پس دلیلی هم برای مقایسه خودت با دیگران وجود ندارد.
هیچکس نمیتواند تو را تغییر دهد. تنها خودت قادر به تغییر خودت هستی.
اصیل بودن و واقعی بودن نهایت زیبایی است.
اصیل بودن یعنی واقعی بودن خندههایت، گریههایت، نفرتت و عشقت و همه زندگیت باید واقعی باشد تا اصیل باشی.
آنان که طمع کارند؛ برای پر کردن احساس تهی بودنشان بارها و وزنهها را با خود حمل میکنند.