در این مطلب آریا مگ مجموعه ای از متن های زیبای حرف دل غمگین عاشقانه با عکس نوشته های غمگین را آماده کرده ایم.

جملات غمگین حرف دل عاشقانه با جمله عکس

بیچاره مترسک …
سرتاسر سال از مزرعه محافظت میکرد ولی با آغاز فصل سرما تنش هیزم کشاورز شد !
آری ، پاداش وفاداری جز این نیست !


بگذشت در فراق تو شبهای بی شمار
هر شب درین امید که فردا ببینمت !


کمی بر من بتاب …
روزهای سردیست و دوست داشتنت دارد در من یخ میزند !


نبودنت چه فصلی از سال است که هم روزها و هم شب ها اینقدر طولانی شده اند ؟؟؟


به فالگیر بگو خط عمرِ من کف دست هایم نیست … رد پاهای او را نگاه کند !


حرف دل غمگین عاشقانه و احساسی

خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمگین، به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده اس
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده اس
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رؤیا ها
بدونی بی تو و با تو، همینه رسم این دنیا
خداحافظ خداحافظ
همین حالا
خداحافظ


جملات کوتاه حرف دل غمگین عاشقانه

سالهاست این ترازوی ۲کفه تعادل ندارد ، دست خالی و دل پر !


تلخی قصه اونجاست که وقتی دلم سوخت ، دلش خنک شد !


این روزها خیلی چیزها دست من نیست ؛ مثل دستهایت !


پاییز
این اتفاق عزیز؛
نه عاشقانه است
نه غمگین!
پاییز
زنی تنهاست
موهایش را با عشق ببافید…
پاییز
مردی تنهاست؛ در خیابان
دست هایش را
با عشق بگیرید
قدم بزنید
پاییز را درک ڪنید
از ڪنارش ساده رد نشوید…


 

حرف دل غمگین عاشقانه و احساسی

یه فاجعه برام پیش اومد
دیروز تولدم بود اما هیچکی بهم تبریک نگفت
هیچکی یادش نبود
تنهایی یعنی این…


شال زمستونی که برات بافته بودم هر گره اش ی لبخند و آرزوی سلامتی
بود
هی خدا دیدی چه زود تنهام گذاشت!!!


خیلی درد داره تو پاییز تنها بشی تا مرز جنون میبرت
مخصوصأ باروناش…


من مانندهم سن وسالهای خودنیستم که هرروزیک ارزویی دارندبرای اینده
من تنهایک ارزودارم وان این است که شبی بخوابم ودیگربلندنشوم!!!


حرف دل غمگین عاشقانه و احساسی

پالتویی که برایم خریدی هنوز بر تنم
فقط گرمم نمیکند بعد تو…


آنانی که تو را به خاطرِ هیچ خواسته ای دوست دارند به خاطر بسپار


کبریت های سوخته هم روزی درخت های شادابی بوده اند
مثل ما که روزگاری می خندیدیم قبل از اینکه عشق روشنمان کند


متن غمگین حرف دل

حواستون به بعضی حرف ها و بعضی کارا باشه
چون خیلی وقتا ببخشید کار چسب زخمو نمی کنه


چه عاشقانه نوشت دکترشریعتی
که من تو را دوست دارم
تودیگری را،دیگری دیگری را و دراین میان همه تنهایی


حرف دل غمگین عاشقانه و احساسی

و من اکنون
در حوالیِ بیست و چند سالگی،
دانستم که عشق غمگین است!
وقتی تو آنجا در تمامِ عکس هایت،
می خندی و من اینجا ذره ذره
تمام میشوم…!


آدمـای دلتنگ

وقتی خیلی بهشون خوش میگذره و میخندند

یهو سرشونو بر میگردونند اونوری

یکم ثابت میشن

یواش یواش چشماشون پر از اشک میشه


دلم برای توئی تنگ است

که نمی‌ دانی

که نمی‌ پرسی حال دلت چطور است ؟

که من بگویم:

تو که هستی خوب است

عالیست بهتر از این نخواهد شد

دلم برای توئی تنگ است  که آرام خوابیده‌ا ی

و نمی‌ دانی چه عذابیست به شوق دیدنت در خواب؛

بی خواب شدن یعنی چه


حرف دل غمگین عاشقانه و احساسی

بیشترین افسوس زندگی ام را زمانی خوردم

که فهمیدم، آدم ها خیلی ها را دوست دارند

اما فقط عاشق یک‌ نفر میشوند

تو برای من همان “یک نفر” بودی …

و من برای تو یکی از آن خیلی ها …


جملات کوتاه و غمگین حرف دل

نگرانم ﻧﺒﺎﺵ

ﺣﺎﻝ ﺩﻟﻢ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ

ﺁﺭﺍﻡ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﻣﯽ ﺳﭙﺎﺭﺩ


تو را می خواهم و دانم که هرگز

به کام دل در آغوشت نگیرم

تویی آن آسمان صاف و روشن

من این کنج قفس مرغی اسیرم

فروغ فرخزاد


نبودی یا گمت کردم

نبودم یا گمم کردی !

فقط این یادمه هر شب

دلم می‌ خواست برگردی …


تار و پود هستی ام بر باد رفت

اما نرفت

عاشقی ها از دلم …

دیوانگی ها از سرم …


دلتنگم

برای کسی که مدتهاست

بی آنکه باشد

هر لحظه زندگی اش کرده ام … !


خدا تقصیری ندارد

این روزها

همه ی باران های دنیا

در دل ما آدم ها می بارد


حرف دل غمگین عاشقانه و احساسی

آهای کافه چی از ما که گذشت

اما هر که تنها آمد اینجا، نپرس چه میل داری

تلخ ترین قهوه ی دنیا را برایش بریز

آدمهای تنها مِزاج شان به تلخی ها عادت دارد


كاش ميشد برای ساعتی مرد

آنوقت است که میفهمی چه كسی

در نبودنت دق ميك ند

و

چه كسي ذوق مي کند

دلم ساعتی مردن می خواهد


جملات ناراحتی و غم و حرف دل

او هـــــم آدم اســـــت
اگر دوســـــتت دارم هایت را نشـــــنیده گرفت
غـــــصـــــه نـــــخور
اگـــــر رفـــــت گـــــریـــــه نـــــکـــــن
یـک روز چــشــم های یک نــفـــر عاشــقــش میکند
یک روز معــــنی کــــم محــــلی را مــــیفهمد
یک روز شکــــستن را درک مــــیکند
آن روز میـــــفهـــــمـــــد کـــــه
آه هایی کـــــه کشـــــیدی از ته قلبـــــت بوده . . .


آره اشک به چشم تو خیلی میاد ، انگار احساس منم غم گینه
شاید این معجزه باشه شاید ، روی خورشید داره بارون میشنه
حرف بزن بگو نگاه ، پشت این گریه ها چی پنهونه
اگه تلخه اگه ناگفتنیه ، راز این سکوت کی میدونه


کار سختی ستْ دوست نداشتنِ تو
باید برای خودم
کار دیگری دست و پا کنم


ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ؛
ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ
ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ، ﺑﻪ ﺟﺰ ﺗﻮ


شایدانروزکه سهراب نوشت تاشقایق هست زندگی بایدکرد خبری از دل پردرد گل یاس نداشت باید اینگونه نوشت هرگلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس زندگی اجباریست


نمیشود دوستت نداشت،
ازدستت لجم هم که بگیرد،
دفترخاطراتم پر میشود از فوش های عاشقانه،
نامرده دوست داشتنی من


غم انگیزترین جدایی اونی بود که :
نه کسی گفت “چـــرا ؟” و نه کسی فهمید “چـــــرا ؟”


سال نو میشه و زخمه من کهنه تر …
پس ای زخم ، کهنه تر شدنت مبارک !