مجموعه اشعار کودکانه در مورد ماه محرم با نوحه و مداحی کودکانه ویژه ماه محرم و شهادت امام حسین (ع) در کربلا را گردآوری کرده ایم.
شعر محرم کودکانه
آری حسینم
یک قهرمان بوداو یک فرشته
از آسمان بودهم مهربان بود
هم با خدا بودشیری دلاور
در کربلا بوددر راه اسلام
با ستم جنگیداز خون پاکش
صد لاله روئیداو رفت و غصه
بر خانه در زداز چهرهي شهر
لبخند پر زدسالومه شریفی
حضرت ابوالفضل «ع»
تو دشمنی با کافرانتو شیر مرد کربلا
توئی که تنها رفته اي
میان موج نیزه ها
توئی که با شجاعتت
دادی به ما درس وفا
دستت جدا شد فکر تو
بوده کنار خیمه ها
همیشه قطره هاي آب
شرمندهاند برای تو
توئی که آسمان شده
فرشی به زیر پای تو
آقای من تو رفتهاي
بعدش به سوی آسمان
آقا ابوالفضلم«ع» نرو
در قلب من آقا بمان
شاعر : اکرم خیبری
بازهم ماه محرم
آمده در کوچه مـا
خانهامان امروز روضه اسـت
میدهم مـن چای و خرما
از رقیه از سکینه
روزه میخواند و مـن هم
اشکهایم دانه دانه
میچکد آهسته کم کم
شور شد با اشکهایم
مزه حلوای شیرین
شور و شیرین قاطی هم
از گلویم رفته پایین
شعر محرم امام گلها
تا سراغ تو را گرفت دلم
رنگ و بوی دعا گرفت دلم
با خدا از غریبیات گفتم
غُصّه کربلا گرفت دلم
گوشهاي ماندم اشک افشاندم
دیدی آخر عزا گرفت دلم؟
باز با یاد تو دلم پر زد
چون دل نینوا گرفت دلم
مشک در دستو، پای در شن زار
خبر از تشنهها گرفت دلم
عاقبت درکنار گلهایت
بوی پروانه را گرفت دلم
خواستم تا به گل دهم آبی
مجروح از نیزهها گرفت دلم
آه، گلدان دل ترک برداشت
روی دست تو جا گرفت دلم
کاش حرفم فقط خیال نبود
قُمری دل، شکسته بال نبود
آه، آیینهها چه نمناکند
قاصدکهای شعر، غمناکند
چشمهام بی درنگ می گرید
روی زانوی سنگ میگریم
شعر محرم یا حسین«ع»
اي حسین اي کشته دین و نماز
بنده پاک خدای بی نیازاي حسین اي سرو آزاد جهان
دشمن ستم همه ی غارتگراناي حسین اي بنده پاک خدا
بهر قرآن کرده اي جان را فداتو حسینی، جدّ تو پیغمبر است
بر قلوب مؤمنان او رهبر استخواستی تا دین حق یاری کنی
بهر حفظ دین حق کاری کنیظالمان گفتند با ما یارشو
با یزید و کافران همکارشودست رد بر سینه آنان زدی
دوربودی از گناهان و بدیدر نبردی نابرابر با سپاه کافران
جان خود کردی فدا اي جانِ جانتو شهیدی زنده اي پاینده اي
تا ابد در خاطر ما زنده ايمهری طهماسبی دهکردی
شعر محرم کودکانه
دخترکربلا
یک لحظه ببند چشم خودرا
تا قصهاي آشنا ببینی
پایان قشنگ کربلا را
از دختر کربلا ببینی
پس خوب ببین که دختر آن جاست
بالای سر پدر نشسته
از لرزش شانههاش پیداست
بغضی که به حنجرش شکسته
گقتی که چقدر کوچک است او
افتاده به خاک از غم و درد
اي کاش کسی میآمد وی را
از روی زمین بلند میکرد
حالا تو ببین ادامهاش را
پایان قشنگ قصه اینجاست
او نیز ادامه حسین است
دیدی که خودش چگونه برخاست
برخاست به جنگ دشمنان رفت
اینبار خودش بدون بابا
برخاست به دیگران بگوید
فریاد بلند کربلا راماهنامه انتظار نوجوان / بهمن
شعر محرم کودکانه
امام سوم ما که مشهوره تو دنیا
با ظالمان میجنگید با مظلومان می خندید
قرآن زیاد میخونده تو سختیها نمونده
گشته توی کربلا شهید راه خدا
توصیه کرده به ما آقای خوب دنیا
امر به مشهور کنید کمک به ستمدیده کنید
وقتی که آب می خوریم درود میدیم به آقا
بچههاي حسینی آب می خورید؟ بفرما
اشعارمحرم کودکانه
محرم شد محرم شد
دل گل ها پر از غم شد
نگاه كوچه ي ما باز
پر از پرواز پرچم شد
سرودم یا علی اصغر
درود اي غنچه ي پرپر
قلم لرزید و شد دفتر
ز ابر دیدگانم تر
سرودم یا علی اكبر
تو بودی مثل پیغمبر
نگاهم شد پر از خنجر
ندیدم من تو را دیگر …
شعر محرم کودکانه
بوی محرم
غربت و غم میباره از آسمون
قد تموم دونههاي بارون
تو کوچهها بوی محرم مییاد
از دور دورا حضرت آدم مییاد
یکی یکی میان به دنبال هم
فرشتهها برای سوگ و ماتم
نشسه غم رو سینههاي مردم
آتیش گرفته خوشههاي گندم
پرچمای سیاه هوایی شدن
عشقای ساده هم خدایی شدن
هرکی میبینی یا حسین میخونه
امام حسین و از خودش میدونه
نام حسین هنوز چقد غریبه
هرچی بگی امام حسین نجیبه
غریبی امام حسین ساده نیس
هرکی با او نباشه آزاده نیس
کربلا رو با آب و تاب شناختیم
با گریه و قحطی آب شناختیم
امام حسین تشنه دریا نبود
عباس او فقط یه سقا نبود
دس بزنه به هرچی دریا میشه
تموم درهای خدا وامیشه
شعر کودکانه محرم
سینه میزند بابا
توی کوچه مان امشببسته روی پیشانی
یک نوارِ «یا زینب»فرشِ کوچکی را هم
او به کوچه آوردهشمع و شربت و پرچم
نذرِ بچه ها کردهسینه میزنم من هم
با شعار یا «زهرا»اسم دسته ما هست:
دخترانِ عاشورامهری ماهوتی
شعرهای کودکانه درباره محرم
یارِ امام برادرش
حُر و علیاکبرشبرای ما مسلمونا
برای قرآن و خداتا باقی باشه دین ما
دین پیامبر خداحالا امامِ خوب ما
تنها میون دشمناکشته شدن دور و برش
حتی علی اصغرشآخر شهید شد اون آقا
رفت آسمون پیش خدادشمنای دین خدا
اون آدمای بیحیابچهها رو، زدن کتک
هیچکی نیومد به کمککردن اسیر زود اونا رو
همه ی زن و بچهها روشهید شدن برای کی؟
اسیر شدن برای چی؟شهید شدن مسلمونا
تشنه تو دشت کربلاتا قدر دین رو بدونیم
همه ی مسلمون بمونیمعلی عباسی
شعرهای کودکانه درباره محرم
دویدم و دویدم به کربلا رسیدم
حالا بشید مهیا میخوایم بریم کربلا
شهر امام حسینه امام سوم ما
کربلا شهر ماتم شهر مصیبت و غم
دوستان من گوش کنید تا ماجراشو بگم
حدود سال شصتم از شهر کوفه مردم
نامه زیاد نوشتن گفتن امام سوم
ما مرد کارزاریم اما امام نداریم
اگر بیای به کوفه اطاعت از تو داریم
وقتی امام قبول کرد رو سوی کوفه آورد
تنها گذاشتن اونو دروغگوهای نامرد
شعر کودکانه محرم
یک نفر نوحه می خواند
با صدایی پر از سوز
آب یخ توی هیئت
پخش میکردم ان روزدرکنار خیابان
خیمه پارهاي بود
بچه سبز پوشی
توی گهوارهاي بودتشنه بود آب میخواست
من به او آب دادم
بعد گهوارهاش را
یک کمی تاب دادمکاش در کربلا بود
یک نفر پیش انها
با همین آب یخها
شعر محرم کودکانه
صبح تا شب یک سره
دوک می ریسد ننهمیگذارد زیر فرش
پولهایش را همه یمیشمارد وقت خواب
دست رنجش را مدامکاروان کربلا
می نماید ثبت نامیک دوهفته دیگر او
می شود حاجت رواچون کبوتر می کشد
پر به سوی کربلابیژن شهرامی
اشعار محرم کودکانه
پیچیده توی کوچه
بوی گلاب و اسفند
خشکیده بر لب ما
گلهاي سرخ لبخندماه محرم آمد
دلها چه سوگوار است
خورشید هم از این داغ
غمگین و داغدار استطیبه شامانی
سینه می زند بابا
توی کوچه مان امشب
بسته روی پیشانی
یک نوارِ «یا زینب»
فرشِ کوچکی را هم
او بـه کوچه آورده
شمع و شربت و پرچم
نذرِ بچه ها کرده
سینه میزنم مـن هم
با شعار یا «زهرا»
اسم دسته مـا هست:
دخترانِ عاشورا