مجموعه ای برگزیده از متن و جملات عاشقانه دوست دارم ❤ و دوست داشتم را در این بخش آریا مگ آماده کرده ایم و امیدواریم که مورد توجه شما قرار بگیرند.
جملات و متن های عاشقانه ❤ دوستت دارم
دوستت دارم به اندازه ی
پلک هایی که در زمان خیال پردازی هایم زدم
و چه بسیار خیالاتی که در ذهن پروراندم
همین و بس دوستت دارم هایت را به کسی نگو نگه دار برای خودم من جانم را برای شنیدنش کنار گذاشته ام دوست داشتنت
جملات احساسی و عاشقانه دوست داشتن
دوستت دارم و نگرانم روزی بگذرد که تو تن زندگی ام را نلرزانی و در شعر من انقلابی بر پا نکنی و واژگانم را به آتش نکشی رسیدنت را برای ماندنت دوست دارم
دم چشم هایت گرم
با آن دوستت دارم های عاشقانه اش
از زیر زبانت که نمی توان حرفی کشید !
شعر کوتاه دوستت دارم
نه آبم که رد شوم، نه سنگم که سفت !
من از جنس دلم، آدمم، دوستت دارم !
دوست داشتن امروزم
دنباله ی ستاره ی چشمهایت است
که در آسمان قلبم سالها پیش جا گذاشته بودی
نازنینم، عاشقانه دوستت دارم و می خواهم بدانی
خواستن “تو” تنها خواستنیه که تو دلم ثابت مونده و میمونه
باران می بارد ! به حرمت کداممان ؟! نمی دانم !
همین اندازه می دانم که صدای پای خداست !
شاید دلی در این حوالی گفته باشد دوستت دارم !
هــــــیچی تو دنیـــــــا ..
به اندازه بغل محکم و عاشقانه..
کـــسی کــه دوســــتش داری ..
به آدم آرامــــش و امنـــیت نمیــده !!
آره دقیقـــــا با تـــــوام عشــــــق دلم
خیلـــــــی دوســـــــــت دارم
قیمت ندارد نازنینم
میم مالکیتی که از زبان تو می شنوم
عاشقتم تمام من
پـس کـی تـمــام میـشـود…
شـبـهـــایی کــه دور از تــو
بــا خـیـال چشمـانت
تــا سـحــر چـشم بـر هـم نـمی گـذارم…
حـسـرت بودن در آغـوشت
دیـوانــه ام میکـنــد…
دوستت دارم بهانه نفس کشیدنم
دوست داشتن را از کوچ پرستو ها آموختم
که در راه کوچ ، دو به دو با هم پرواز می کنند
و در طول راه ، آزادانه از هم دور می شوند
و به پرستوهای دیگر نزدیک می شوند
بدون آنکه به هم حسادت کنند
یا که بخواهند صاحب هم شوند
به اشتیاق اولین دانه برف
به تحمل آخرین برگ پاییز
به گرمای تن خورشید
و به زیبایی آسمان شب
قسم می خورم که دوست دارم
متن ادبی دوستت دارم
پاییز یا زمستان چه تفاوتی دارد ؟
حضورت، صدایت، نفس هایت
و گرمی دستانت بهاری میکند سرزمین مرا …
عاشقتم عشق زندگیم
پاییز یا زمستان چه تفاوتی دارد ؟
حضورت، صدایت، نفس هایت
و گرمی دستانت بهاری میکند سرزمین مرا …
دوستت دارم بهانه بودنم
همین که تو می دانی
“دوستت دارم”
کافیست …
بگذار
خفه کند خودش را دنیـا
می خواهم از تو بنویسم برای تو که در تمام لحظاتم وجود داری…
خنده هایم برای توست با تو بودن مرا شاد می کند…
و بی تو بودن مرا گریان…
تو با من هستی در حالی که در کنارم نیستی…
تو با منی چون در قلب منی. قلبم را با دنیا عوض نمی کنم…
چون تو در آنی و من تنها تو را دوست دارم…
تو را در طبیعت بکر چون یاس
و در افکارم از احساس
در انزوای تنهایی بی حد
تو را در شبانه ی لبخند
تا صبح دور
و به اندازه ی یک جرعه خدا
دوستت می دارم
از چهار راه قلبم عبور کردی و هیچ به چراغ قلبم توجه نکردی
اما بدان پلیس قلبم تو را تعقیب خواهد کرد
و برگه ی دوستت دارم مرا ،
زیر برف پاکن های دلت خواهد گذاشت
ببین چقدر در هم حل شده ایم
تو قهوه می خوری
من خوابم نمیبرد
دوستت دارم زیبای من
خورشید بتابد یا نتابد
ماه باشد یا نباشد
شب و روز من یکی شده
فرقی ندارد برایم
همه چیز برایم رویا شده
عشق تو برایم آرزو شده
به رویا و آرزو کاری ندارم
حقیقت این است که دوستت دارم !
شب که می رسد به خودم وعده می دهم
که فردا صبح حتما به تو خواهم گفت
صبح که فرا می رسد و نمی توانم بگویم،
رسیدن شب را بهانه می کنم.
و باز شب می رسد و صبحی دیگر…
ومن هیچ وقت نمی توانم حقیقت را بگویم
بگذار میان شب و روز باقی بماند؛
که چقدر
دوستت دارم…
ما
به هم نمی رسیم
امّا
بهترین غریبه ات می مانم
که تو را
همیشه دوست خواهد داشت
تنم به لرزه مى افتد؛
هربار که مى گویى:
“برو.. برو و به زندگیت برس”!
مگر نمى دانى که تمام زندگى من تویى..!
تا دیروز …
هرچه می نوشتم عاشقانه بود !
از امروز …
هرچه بنویسم صادقانه است !
عاشقانه دوستت دارم …
من هنوز
گاهی یواشکی خواب تو را میبینم
یواشکی نگاهت میکنم
صدایت میکنم
بین خودمان باشد…اما من
هنـــــوز،،یواشکی،،تو را… دوست دارم