جملات ویژه و متن هایی در مورد بی انگیزه شدن و بی حوصلگی را در این مطلب آریا مگ آماده کرده ایم.
جملات بی انگیزه شدن و بی حوصله شدن
گذشته که حالم را گرفته است
آینده که حالی برای رسیدنش ندارم
و حال هم حالم را به هم میزند
چه زندگی شیرینی…
از یه جایی ب بعد دیگ حوصله ی هیشکی
رو نداری الان من از اونجا ب بعدم…
از یه جایی به بعد بی‌تفاوتی‌ها بهت یاد میدن که
دیگه دلتنگی‌ها و احساساتتو به زبون نیاری…
مشکل اینجاست که حوصله‌ی آدم جدید نداریم که بخوایم خودمونو بهش بشناسونیم وگرنه کی دوست داره تنها باشه
حوصله ندارم
این جمله شروع ویرونیه تموم رابطه هاست
همیشه فکر می‌کردم خیلی سخته که کسی رو دوست داشته باشی
و اون از احساست بی‌خبر باشه…
ولی حالا فهمیدم
خیلی سخت‌ترش اینه که
کسی رو دوست داشته باشی
و اونم بدونه که دوستش داری
اما بی‌تفاوت از احساست رد بشه
واسم مهم نیس…بازم میخندم:)))
آلبر کامو میگه:
جوان که بودم از مردم چیزی میخواستم که نمیتوانستند بدهند؛ دوستی پیوسته، عاطفه مدام
حال یاد گرفته‌ام از آنان چیزی بخواهم کمتر از آنچه میتوانند بدهند؛ همنشینی بی کلام…
درست همانند حال روز اکثر این روزهای مردم ما…
متن در مورد نداشتن انگیزه
یک نامه نوشتم به تو با این مضمون:
من عاشقم و گواه من این دل خون
تو ساده و بی‌تفاوت اما گفتی:
از این که به من علاقه داری ممنون!
سه راه حل برای هر مشکلى وجود داره
بپذیرش، تغییرش بده، رهاش کن
اگر نمیتونی بپذیری، تغییرش بده
اگر نمیتونی تغییرش بدی، رهاش کن
نا امیدی اولین قدمی است
که شخص به سوی گور برمی دارد
ما که دل کـَندیم از او
دیگر چه فرقی می‌کند
با سگانِ زرد باشد ، یا شُغالانِ سیاه ؟!
بی حوصله بی حرف و بی رمق
به گوشه ای از خودم پرت شده ام
من بی‌تفاوت نیستم فقط حس می‌کنم
احساساتم کم کم دارن یخ می‌زنن و بی‌حس میشم… همین…
باَشد کِ نباَشَد خَبَری اَز خَبَرم ):
هنوز هم کارهای خوب زیادی برای انجام دادن باقی مانده است .
اینکه وقتی دیگران شایعه می‌سازند ، دهان مان را ببندیم .
اینکه بدون خصومت به انسان ها لبخند بزنیم .
اینکه کمبود محبت در جهان را از طریق محبت های کوچکتر در زمینه های شخصی تر و کوچکتر جبران کنیم .
به کارمان ، ایمان بیشتری داشته باشیم ؛
صبر و حوصله ی بیشتری داشته باشیم . و برای انتقام جویی های حقیر به سراغ نقد دیگران نرویم .
جملات در مورد بی حوصله شدن
حال خوبت رابه هیچکس گره نزن
یادبگیر؛ بدونِ نیاز به دیگران
شاد باشی… بخندی…
و امیدوار باشی! باور کن؛
این مردم.. حوصله ی خودشان را هم ندارند!
تو باید خودت
دلیلِ اتفاقات خوب زندگی ات باشی!
هم حوصله اشنایی با کسیو ندارید هم یکیو میخواید دیوونه وار دوستون داشته باشه برای چیزی که براش وقت نمیذارید چجوری توقع بهترین نتیجه رو دارید
یه رابطه ی خوب
رابطه ایه که وقتی دعواتون میشه،
وقتی قهر میکنید و
وقتی حوصله ی همدیگه رو ندارید
مطمئن باشید جایگزین ندارید
هر کس جای من بود ، می برید
اما من هنوز می دوزم ، چشم به امید…
دین و مذهب از انسان عبادت می‌طلبد.
چیزی که انسان نباید به هیچ موجودی، انسانی و یا یزدانی بدهد.
پرستش دیگری یعنی پایین آوردن خود.
عبادت وحشت و ترس است.
وحشت و ترسی بیهوده و امیدی کور.
عبادت است که تنها یکی را بالا می‌برد و تعداد زیادی را به پایین می‌کشد.
عبادت برای دزدان کاخ می‌سازد و برای جرائم بنای یادبود.
شخص عابد حتی برای دستان خود دستبند می‌سازد. روح عبادت روح بیدادگری است.
یک روشنفکر هرگز زانو نمی‌زند.
بدن به هرچه گرایش داشته باشد، روح روشنفکر به بلندی‌ها نظر دارد.
هرکسی که عبادت می‌کند روح خود را واگذار می‌کند.
باید قبول کنیم که آدمای بی حوصله
یه روزی… تمام حوصلشون رو
خرج یکی کردن، که دیگه نیست!
جای تعجب ندارد که گاهی …
نوشته هایم غمگینند !!
و خودم غمگین تر از آنها
دیگر حتی حوصله جنگیدن با خاطراتم را هم ندارم …
توانش را نیز !!
راستی !! اگر همین دلخوشی لعنتی هم نبود …
دیگر تنهایی و خلوت برایم چه مفهومی داشت…!!
و روزی که آدم‌ها یک بار برای همیشه
از چشمانت می‌افتند…
مهم نیست نسبتشان چقدر نزدیک است
یا دور…
مهم این است که تو تا ابد
هیچ حسی به آن ها نخواهی داشت
و این آغاز یک راه طولانی است…
« کمتر اهمیت بدی، بهتر زندگی میکنی…! »
در میان همه آرمان‌های سیاسی،
آنکه ادعای خوشبخت کردن جامعه بشری را دارد از همه خطرناک تر است، تلاش برای برپایی بهشت بر روی زمین،
همیشه به جهنم راه برده است.کسانی که می پندارند قادرند بشریت را سعادتمند کنند،
انسان های خطرناکی هستند.اساسا رویای ساختن بهشت بر روی زمین رویای خطرناکی است.
چرا که پس از مدتی باور میکنند که حق دارند، تعداد بیشماری انسان شرور را از میان بردارند،
تا دیگران را به اصطلاح سعادتمند کنند.
بی تَفاٰوت تَر از هَمیشه =]
من از جهان بی تفاوتی فکرها و حرف‌ها و صداها می‌آیم
و این جهان به لانه ماران مانند است
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمی ست
که همچنان که تو را می‌بوسند
در ذهن خود طناب دار تو را می‌بافند…
بِیخیِالِ حِرفِ مَردُم واسِه خُودِت زِندِگی کُن❳
رسیده ام به حس برگی که
می داند باد از هرطرف که بیاید
سرانجامش افتادن است …
وقتی بزرگ میشی قلبت میمیره..! ـ
چقدر این سربالایی ها ادامـــــــه دارند ؟
من از زندگی که هیچ پاهایم از من شکایت دارند
کاش آدم ناراحت بشه،
دلش بگیره،
گریه کنه،
زجه بزنه،
ولی نرسه روزی که
مثل یک تیکه سنگ بی تفاوت بشه…
بی تفاوت بودنم را به پای ساده بودنم نگذار…
من بی‌تفاوتم چون تو ارزش آن را نداری که فکرم را به خود مشغول کنی…
امشب
تمام حوصله ام خیس گریه است،
باران مرا گرفته در آغوش و
تو نیستی..
خوش بینی بیشتر از هر چیز دیگر
همراه با شادی و موفقیت است.
دلتنگم نه برای کسی از بی کسی
خسته ام نه از تکاپو از در به دری
نه دوستی ، نه یادی ، نه خاطره ی شیرینی
تنهایم تنهاتر از آن سنگ کنار جاده اما مشتاقم
مشتاق دیدار آنکس که صادقانه یادم کند
اندوه که از حد بگذرد
جایش را می‌دهد به یک بی اعتنایی مزمن!
دیگر مهم نیست.. بودن یا نبودن؛
دوست داشتن یا نـداشتن …
آنچه اهمیت دارد
کشداری رخوتناک از حسی است…
که دیگر تـو را به واکنش نمی‌کشاند!
در آن لحظه فقط در سکوت غـرق می شوی
و نگاه میکنی و نگاه و نـگــــــــــاه….
جمعه دلش می خواهد دست
بی حوصلگی هایمان را بگیرد
و در انتهای خیابان عُشاق تا می تواند برقصد…