به مناسبت 28 صفر سالروز شهادت امام حسین مجتبی (ع) متن و جملات تسلیت و عکس نوشته های ویژه شهادت امام حسین (ع) را در این مطلب آریا مگ آماده کرده ایم.
متن و عکس نوشته تسلیت شهادت امام حسن (ع)
دست و پا ميزنی و بال و پرت ميريزد
گريه ی خواهر تو روی سرت ميريزد
بهتر است سعی كنی اين همه سرفه نكنی
ورنه در طشت تمام جگرت ميريزد
داغ امام حسن زده به دلها شراره
از زهر کینه شد جگر او پاره پاره
خزانی شد گلشن،سوزِ هر انجمن،مظلوم امام حسن
حسن جان،تو سوز قلب مبتلایی،غریب شهر مصطفایی
امام دلها،بمیرم آقا،گرفتار درد و بلایی
قرص قمر حسن جان،نور بصر حسن جان،پاره جگر حسن جان
یا مولا یا حسن جان…
یا حسن جان دل ما حزینه
از فراق تو ای بی قرینه
ما بگریم برای عزایت
جان فدایت غریب مدینه
آقا شنيده ام جگرت شعله ور شده
بي کس شدي و ناله ي تو بي اثر شده
پيش حسين سرفه نکن آه کم بکش
خون لخته هاي روي لبت بيشتر شده
شهادت امام حسن مجتبی تسلیت باد
متن کوتاه تسلیت شهادت امام حسن
گدای این خونه چیزی از لطف مولا کم نداره
تو مدینه توی بقیع آقای ما حرم نداره
ای حسن جان تا قیامت،بر غم تو مبتلایم
تربت ویرانه ی تو،کعبه و کرببلایم
شهادت امام حسن مجتبی تسلیت باد
در مدينه دم بـه دم غم حاصلش شد
کوچه و مادر چو مجروح بر دلش شد
بعد عمری خون دل خوردن بـه کوچه
بین خانه همسر او قاتلش شد
پر كشد مرد مدينه
ميرود مسموم كينه
خون ريزد از كنج لب مـن
سم جفا شد مرحم تاب و تب مـن
وای تاب و تب مـن
در كوچهها خون كردم اين دل
طشتي بياور در برم ای زينب مـن
وای ای زینب مـن
مـن كه ز دنيا بي وفايي حاصلم شد
آخر شريک زندگاني قاتلم شد
امشب بیاید در بر مـن
مادر مـن
طشت و پاره جگر يادگاري
از همان كوچه و بيقراري
خون چکد پای لبهای خسته
پیش چشمان پهلو شکسته
قاسمش در کنارش نشسته
دلم ميخواد تـو بقيع ذکر امام حسن بگیرم
اگر کـه قسمت مـن باشه ایوون طلات بمیرم
شرارۀ قبر بی حرمت دلا رو گرفته نشونه
نذار کـه غم ضریحت آقا، تـو سینۀ شیعه بمونه
ديدۀ قاسمت بيقرار اسـت
قلب پاک حسين غصه دار اسـت
غم بـه چشمان بی تابت آمد
ماتم كربلا يادت آمد
تا ابالفضل بـه ديدارت آمد
حسن غریب فاطمه
سم آخر بـه جسم تـو کاری ست
مادرت را ببین غرق زاری ست
تـو صبور همان کوچه بودی
پیش مادر چرا اشکت جاری ست
نگاهی بیاثر داری
گلم اشک بصر داری
بـه بر طشت و جگر داری
میگه اگر بیمارم غریبم و بی یارم
حسین کنارم هستی منم برادر دارم
ولی تـو تنها می شی اسیر غم ها می شی
بین یه لشگر دشمن کشتۀ اعدا می شی
دراین عزا مگر کـه شده میزبان مـا
امشب مگر کـه صاحب این روضه آمده
آتش گرفته اسـت چنین استخوان مـا
امشب نگفته حاجت خودرا گرفته ام
آری کریم آمده این جا میان مـا
غربت خانۀ تـو از همه ی دنیا سر بود
چشم عالم زغریبی تـو هردم تر بود
تا کـه آن طشت پر از خون تورا خواهر دید
بیهوا از ته دل آه غریبانه کشید
طشت دیگر بـه خدا قلب جهان را خون کرد
زینب از دیدن آن دیدۀ خود جیحون کرد
همچو تـو از مدينه دل سيرم
كرده غمهـای اين مردم پيرم
چون كه دركوچه ياری ام كردي
آمدم تا سرت دامن گيرم
زجا برخیز کـه مهمانم
مزن ناله پریشانم
بیا مادر حسن جانم