در این قسمت سایت آریا مگ عکس های پروفایل دست و برگ های پاییزی به همراه جملات و اشعاری زیبا و احساسی در موورد فصل خزان و پاییز را آماده کرده ایم.
عکس پروفایل و جملات غمگین پاییز و خزان
قسم به پاییزی که در راه است
و به پچ پچ عاشقانه برگ ها
قسم به بوسه های آخر
و به باران های گاه و بی گاه
و به آغوش های خالی …
قسم به عشق
که من پاییز به پاییز
باران به باران
آغوش به آغوش
دلتنگ توام
پاییز جان!
تا میتوانی زرد شو
انار هایت را قرمز کن
برگ هایت را ببار
خیالت هم راحت؛
ما حالمان خوب است…!
عاشق که باشی ، پاییز که باشد
باران که ببارد انار که هیچ ،
سنگ هم اگر باشی
دلت ترک میخورد…
صدایت
به پاییز رفته
هر چه می گویی
دلم می ریزد…
تلفیق دو عطر
زندگی یعنی این …
لبخند دو چتر
زندگی یعنی این …
پاییز برای عشق فصل خوبی ست
نقطه سر سطر …
زندگی یعنی این !
از بس که خدا عاشق نقاشی بود
هر فصل به روی بوم، یک چیز کشید
یک بار ولی گمان کنم شاعر شد
یک گوشه ی دنج رفت و پاییز کشید
پاییز که میشود آدم ها بیشتر به عشق فکر میکنند
پاییز که میشود
دل آدم ها تنگ میشود برای رویاهایشان
برای کسی یا چیزی که شاید هیچگاه در زندگیشان نباشد.
کسی که گمان می کند برگ ریزان پاییزی به معنای مرگ برگ هاست
هرگز رقص آن ها را در روزهایی که باد می وزد ندیده است!
عکس نوشته خزان و پاییز
پاییز تفسیر زیبایی ست
وقتی که
تو در کنار من قدم میزنی …
پاییز فصل آزادی است
برگ ها به جای صرفا سبز بودن
می توانند زرد، قرمز، قهوه ای و نارنجی بودن را انتخاب کنند.
تو…
شاعر تلخ ترین شعر پاییزی
آمدی تا بروی
اشک شود چشم ِ غزل
جملات غمگین پاییز
دوباره پاییز
اما نه فصل خزان زرد
دوباره پاییز
اما نه فصل اندوه و درد
دوباره پاییز
فصل زیبای سادگی
دوباره پاییز، موسم شدید دلدادگی …
پاییز دلگیر نیست
دلم گیر پاییز است …
به یاد رسم دلتنگی به یاد لحظه هایم باش
در این پاییز تنهایی تو تنها آشنایم باش
عکس پروفایل دست و برگ های پاییزی
عاشق که باشی ، پاییز که باشد
باران که ببارد انار که هیچ ،
سنگ هم اگر باشی
دلت ترک میخورد…
نه بهار و نه تابستان
هیچ کدام زیبایی که من در چهره پاییز دیده ام را ندارند.
پاییز در راه است
صدای قدم هایش را میشنوی؟
اندکی از مهر پیداست،
حتی در این دوران بی مهری
باز هم پاییز زیباست!
تو را
میان خوابهای
پاییزیام دارم
اما آنقدر کوتاهند
که به چشم برهم زدنی
صبح میرسد و
فرصتی نیست
برای با تو بودن …
گفتی پاییز را دوست داری
می دانستم با او نسبتی داری
هردو
مهری دارید
که بر دل می نشیند
و زمستان آب یخی بود
بر دلِ عاشق پاییز
که باور کند
او برنمی گردد …..
پاییز همان موسیقی خوش خش خش برگ هاست
همان برگ های خرامان
که اینبار هوس میکنی کفشهایت را در آوری
تا موسیقی هبوط برگها پاهایت را قلقلک کند.
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ هایِ تازه مرا آشنا کند
پاییز می رسد که همانند سالِ پیش
خود را دوباره در دل قالیچه جا کند
ای حضرت پاییز، بهار من و تو
دلتنگ شدن شده است کار من و تو
هر بار به مهر می رسم می پرسم
کی می رسد اولین قرار من و تو
صدای نم نم اولین باران پاییزی، ترانه دل انگیزی است که به یادم میآورد مجالی نیست.
رنگها مهمان برگها میشوند.
محبوب من
هر بار که با من حرف می زنی
چیزی بگو، جوری بگو
که به گرفتن دستانم ختم شود
هر فصلی هم که می خواهد باشد، باشد
حالا پاییز بیشتر
پاییز را ساده منگر
پاییز
اتحاد جنون آمیز برگ است با نور
عاشقانه برگی ست که
همرنگ خورشید شده است