در این بخش مجموعه متن و جملات فاز سنگین دوری و دلتنگی برای دوست با معرفت و با مرام را آماده کرده ایم با ما همراه باشید.
جملات فاز سنگین دلتنگی دوست و رفیق
دلتنگی” بی خبر میاد
وسطِ یه مهمونی
وقتی داری میخندی و خوش میگذرونی…
به شکلِ یه آدم میاد، یه نگاه که خیلی شبیه…
وا میری…
سرتو میندازی پایین که نبینی،
که یادت نیاد
که یادت بره،
که یادت نمیره…
آخه بینوا مگه میشه یادت بره…
مهمونی تموم شده
یه اتوبان خلوته و تو
و یکی که از ضبط صوت ماشین میخونه :
اندوهِ بزرگی ست زمانی که نباشی…!پریسا_زابلی_پور
تنهایی چیز عجیبی ست،
گاهی آنقدر در آن غرق میشوی که حضور مداوم و همیشگی کسی برایت قابل تحمل نیست.سر میگذاری بر دامن تمام لحظه هایش، همراه دلتنگی هایت و عزیز ثانیه هایی میشود که جز او کسی راه به قلب کوچکت ندارد. تنهایی از آدم شخص دیگری میسازد تا آنجا که پس از مدتی ترس از دست دادن و خراب شدن غار امن این دوستی دیرینه تمام وجودت را دربرمیگیرد.صحبت از عادت نیست،حرف از آرامش و امنیتی ست که دچارش میشوی و شاید در هیچ کجای دیگر،دست هایت به آن نرسد. . .
گاهی دلت پیر میشود
به اندازه هزار سال
به اندازه یک برزخ
به اندازه دلتنگی تمام آدم ها
خدایا جوانه بزن بر این سخره آتشفشانی
زنده کن این سنگ های سوراخ سوراخ را
دلم پرواز کند
بال بزند
چشمانش را ببندد و اوج بگیرد به سوی تو
خدایا …
حوصله خواندن ندارم
حوصله نوشتن هم ندارم
این همه دلتنگی
دیگر نه با خواندن کم می شود
نه با نوشتن …
دلـــــــــــــــــــم تو را می خواهد
دلتنگی اگر در حرف می ماند، شاید بی هنگام به گریه نمی افتادم. دلتنگی اگر فقط واژهای ساده بود، یک واژهی تنبل، شاید آدمیزاد نیمه شب دست نمی برد در خاطراتش و تنهایی را کنار جای خالیِ دوست داشتن هایش نمی گذاشت. شاید شبها خواب اتفاقِ سادهای بود…
متن ادبی و شعر دلتنگی دوست
دیگر چه فرقی میکند
عشق را به زبان بیاورم یا نه
تو از چشم های من
کتابی بخوان ، به نام ؛
“دلتنگی “چاپ هزار و یکم .
دلتنگی یعنی :
ای کاش برمیگشتی،همین…
دلتنگی
همان دمی است
که فرو میرود
بازدمش کمی کندتر
تا دوست داشتنِ یک نفر
ته دلتان مانده، کسی را درگیرِ
دلتنگی های ته نشین شدهی
خودتان نکنید…
میانِ این حادثه نه تنها،
علاقهیِ رسوب کردهیِ تان
فراموش نمیشود، بلکه یک
دِل تنهای دیگر را نابود میکنید.
دلتنگی
اتفاق عجیبیست
گویی که خواهی مُرد،
ولی نمیمیری…
یواشکی دلتنگی کردن
قشنگ تر از وقتیه که بهش بگی دلتنگشی ولی جوابی نگیری!
جملات تنهایی دوری و دلتنگی
تنهایی ام کم از غم دلتنگیم نیست!
من هرچه بی قرارترم،بیصداترم . .
تمام خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همان باشی
که صبح یکی از روزهای خدا
عطر دستهایت،
دلتنگی ام را به باد می سپارد…
هی رفیق
بدون چتر کنارم قدم نزن، خیس دلتنگی هایم میشوی
دنیای من ابری تر از آن است که فکرش را میکنی
هر شب از افغان من بیدار خلق اما چه سود؟
آنکه باید بشنود افغان من بیدار نیست
..دلتنگی…
واژه ای ست که،
با هیچ لغت نامه ای …
نمی توان تفسیرش کرد ،،
فقط باید دلتنگ باشی…
تا بفهمی دلتنگی چیست…
مهم نیست روز چقد قوی باشی و چقدر از دست دلتنگی فرار کنی شب که برسه هیچکس زورش به این دلتنگی لعنتی نمیرسه!!
از مادرم پرسیده بودم…
با گل هایی که خواهم چید…
چه کنم که هرگز خشک نشوند؟
گفته بود بکار…
در دامن محبوبت بکار…
از پدرم پرسیده بودم…
با زخم هایت چه کرده ای…
که ردی از آنها نیست؟
گفته بود بسته ام…
با روسری محبوبم بسته ام…
به برادرم گفتم چه میکنی…
که هرگز کسی گریه ات را ندیده است…
گفت به هر چیزی که تو را می گریاند…
نگو اندوه…
نام کوچکش را پیدا کن …
و با نام کوچک صدایش بزن…
حالا محبوبی دارم…
با دامنهایی گلدارُ…
روسریهایی خیس…
و تمام اندوههای جهان…
مرا به نام کوچک می شناسند…
دوست_داشتن آدمی را بی دفاع میکند،
خلع سلاح، آسیب پذیر!
چشم باز میکنی و میبینی هیچ کسی،
هیچ چیزی،
هیچ اتفاق تازه ای نمیخواهی و زمان مطلقاً چیزی را تغییر نداده..
دلتنگی، دلتنگی، دلتنگی برای کسی که نیست.
اصلاً همه این یک سال چطور بهسر شده؟!
“پرندهی کوچکی که منم”
نوشتم درد دلهایم،همه خواندند اما حیف
ندانستند سوز من،همه ازغمگساری بود
نوشتم درد دلهایم ،همه گفتند شاعرشد
ندانستند که دلتنگی ، دلیل بیقـراری بود
گاهی دلت میخواهد
دنج ترین گوشه دنیا بنشینی و
با خیال راحت
دلتنگی هایت را پهن کنی و
دوستت دارم ها را فریاد بزنی
برای کسی که قرار نیست
هیچ وقت بفهمد دوستش داری…