در این بخش تعدادی عکس نوشته شعر دار از زیباترین اشعار کوتاه و بلند برای پروفایل از شاعران مختلف را ارائه کرده ایم. در ادامه گلچین از اشعار نو و کهن را ارائه کرده ایم.
عکس نوشته شعر و اشعار زیبا
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهمتو را من چشم در راهم
شباهنگام
در آن دم که بر جا درهها چون مرده ماران خفتگاننددر آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهمنیما یوشیج
فرقی نمی کند
پنجه ی طلایی آفتاب باشد
یا انگشت های خیس باران
این پنجره دیگر
جواب سلام آسمان را نخواهد داد
وقتی قرار نیست
تو از این کوچه بگذریبهرام محمودی
دل های ما که به هم نزدیک باشن
دیگر چه فرقی می کند
که کجای این جهان باشیم
دور باش اما نزدیک
من از نزدیک بودن های دور میترسم
وقتی که زندگی من
هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
باید، باید، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچ کس نیست
عکس نوشته از اشعار زیبا
تو را دوست دارم
و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا
به زندگی دلبسته می کند
هر راز که اندر دل دانا باشد
باید که نهفته تر ز عنقا باشد
کاندر صدف از نهفتگی گردد در
آن قطره که راز دل دریا باشدخیام
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست
آنجا که باید دل به دریا زد همین جاستدر من طلوع آبی آن چشم روشن
یاد آور صبح خیال انگیز دریاستگل کرده باغی از ستاره در نگاهت
آن یک چراغانی که در چشم تو برپاستبیهوده می کوشی که راز عاشقی را
از من بپوشانی که در چشم تو پیداستما هر دوان خاموش خاموشیم اما
چشمان ما را در خموشی گفتگوهاستدیروزمان را با غروری پوچ گشتیم
امروز هم زانسان ولی آینده ماراستدور از نوازش های دست مهربانت
دستان من در انزوای خویش تنهاستبگذار دستت راز دستم را بداند
بی هیچ پروایی که دست عشق با ماستحسین منزوی
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آن چنان مات که حتی مژه بر هم نزنیمژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور می گرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفتخیام
گلچین اشعار کوتاه و بلند زیبا
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیراییقیصر امین پور
در پیش رخ تو ماه را تاب کجاست
عشاق تو را به دیده در خواب کجاست
خورشید ز غیرتت چنین میگوید
کز آتش تو بسوختم آب کجاستخاقانی
دلم میل گل باغ ته دیره
درون سینه ام داغ ته دیره
بشم آلاله زاران لاله چینم
وینم آلاله هم داغ ته دیرهبابا طاهر
ای کاش جای این همه دیوار و سنگ
آیینه بود و آب و کمی پنجره
موسیقی سکوت شب و بوی سیب
یک قطعه شعر ناب
و کمی پنجره…
عکس پروفایل از اشعار زیبا
بگذار سر به سینه من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند رافریدون مشیری
تو گذشتی و شب و روز گذشت
آن زمانها به امیدی که تو
بر خواهی گشت،
پای هر پنجره مات…
می نشستم به تماشا، تنها
گاه بر پرده ابر، گاه در روزن ماه،
دور، تا دورترین جاها می رفت نگاه، باز میگشتم، هیهات!
چشم ها دوخته ام بر در و دیوار هنوز!فریدون مشیری
غلط گفتند
دل به دل راه دارد
من هر شب بی قرارت و
تو آسوده در خواب …زهرا شکورى
از پشت تریبون دلم عشق چنین گفت
محبوب تو زیباست، قشنگ است، ملیح است
اعضای وجودم همه فریاد کشیدند
احسنت صحیح است، صحیح است، صحیح است