اشعار زیبا با موضوع زندگی با مجموعه شعر کوتاه بلند و کوتاه ادبی در مورد غم ها و شادی های زندگی را در این مطلب آریا مگ آماده کرده ایم.

اشعار زیبا در مورد زندگی

کاش می دیدم چیست
آن چه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
می تابانی
بال مژگان بلندت را
می خوابانی
آه وقتی که تو چشمانت
آن جام لبالب از جان دارو را
سوی این تشنه ی جان سوخته می گردانی
موج موسیقی عشق
از دلم می گذرد


در کتاب چار فصل زندگی
صفحه ها پشت سرِ هم می روند
هر یک از این صفحه ها، یک لحظه اند
لحظه ها با شادی و غم می روند…
گریه، دل را آبیاری می کند
خنده، یعنی این که دل ها زنده است …
زندگی، ترکیب شادی با غم است
دوست می دارم من این پیوند را
گر چه می گویند: شادی بهتر است
دوست دارم گریه با لبخند را


چرخ گردون چه بخندد چه نخندد تو بخند
مشکلی گر سر راه تو ببندد تو بخند
غصه ها فانی و باقی تو بخند
گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند


شعر در مورد زندگی

عده ای گریه کنان می آیند

عده ای ، گرم تلاطم هایش

عده ای بغض به لب ، قصد خروج

فرق ما ، مدت این آب تنی است

یا که شاید ، روش غوطه وری


اشعار کوتاه زندگی

ای زندگی، تن و توانم همه تو

جانی و دلی، ای دل و جانم همه تو

تو هستی من شدی، از آنی همه من

من نیست شدم در تو، ازآنم همه تو


در زندگی وقتی کاری برای انجام دادن

چیزی برای عشق ورزیدن

یا بارقه ای برای امیدوار بودن داشتی

بدان که فرد خوشبختی خواهی بود

زندگی تعریفش همینقدر ساده است


ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ، ﺭﻗﻢ نمی خوﺭﺩ،

ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳت…

زنده بودن حرکتی است افقی

از گهواره تا گور ……

اما زندگی کردن حرکتی است عمودی

از فرش تا عرش ….. زندگی یک تداوم بی نهایت اکنون هاست.


شعر نو زندگی

ﺑﯿﺎ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ” ﮐﻮﭼﻪ ﻋﻠﯽ

ﭼﭗ ” ﺑﺰﻥ !

ﺗﻮﯼ ﮐﻮﭼﻪ ﻋﻠﯽ ﭼﭗ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ

ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭ

ﺳﻮﺕ ﺑﺰﻥ

ﻋﺸﻖ ﮐﻦ

ﺗﻮﯼ ﮐﻮﭼﻪ ﻋﻠﯽ ﭼﭗ ﺳﺮ ﺑﻪ ﻫﻮﺍ ﺷﻮ

ﺁﻭﺍﺯ ﺑﺨﻮﺍﻥ

ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭﯼ ﺍﺵ

ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﻧﮕﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﮕﯿﺮﺩ

ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﺑﺎﯾﺪﻫﺎ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪﻫﺎ

ﻗﯿﺪ ﻭ ﺑﻨﺪﻫﺎ

ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ” ﮐﻮﭼﻪ ﻋﻠﯽ ﭼﭗ ” ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ

ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ


شعر در مورد زندگی

ﺷﺎﯾﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻌﺪ ﺣﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻮﺯﺵ ﻃﻠﺒﯽ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﻧﺒﺎﺷﺪ …

زندگی، فقط در روز مرگی اش زندگیست

و می تواند سرشار از شادمانی و خوشبختی باشد…،

نه کیمیا گری وجود دارد، نه پری قصه هایی،

نه ساحر پیری و نه درویشی که راه رسیدن به سرزمین

خوشبختی را به تو نشان دهد،

همین قدر که عطر نعنا،

مهربانی چند شاخه گل،

کمی ایمان،

کمی روی خوش

و چند دانه تخم مرغ محلی وجود داشته باشد کافیست!


اشعار ادبی زندگی

ما به آرزوهایمان یک رسیدن
بدهکاریم…
زندگی کوتاه است
شاید،
فرصتی نیست تا عکسی شویم
یادگاری بر روی طاقچه ای که هر روز
گردگیری مان کنند!
اصلا گاهی باید نرسید…
اصلا قرار نیست به همه آرزوها رسید
گاهی نرسیدن،
نداشتن
تو را عاشق تر می کند…
و مفهوم زندگی
چیزی جز “عشق” نیست


زندگی، چشمه جــوشان صفا و پاکـــی است
زندگی، مـــوهبت عرضه شده بر من انسان خاکـــی است
زندگی، راز فـروزندگی خورشید است
زندگی، درک چرا بودن است، گام زدن در ره آسودن است
زندگی، لحظه دیدار گلــی خفته در گهــــواره است
زندگی، دست نوازش به ســر نوزادی است
زندگی، بوسه به لبهای گلی است که به شوقت همه شب بیدارست
روی یک نیمکت چوبی سبز، ثبت در سینه است
زندگی، خانه تکانی است. هر از چندگاهی از غبار اندوه
زندگی، گاه شده است خوش نیاید به مذاق
زندگی، هر چه که هست، طعـــم خوبی دارد، رنگ خوبــــی دارد..


شعر در مورد زندگی

تو فقط یک بار توی این دنیا زندگی میکنی،
یعنی فقط یک شانس برای ثابت کردن خودت!
و یک شانس برای شاد زیستن…
پس رها باش… به آینده نگاه کن…
خودتُ باور کن… شادی کن…
عاشق زندگی شو…
اینقدر عاشق که هیچکس و هیچ چیز،
نتونه جلوی خوشبختیت رو بگیره…
خودتُ پیدا کن و به خودت ببال…!


زندگی مثل یک فلوته
تو خالی و پر از سوراخ!
اما اگر کار کردن درست باهاش رو یاد بگیری،
برات آهنگ ‌های دل نوازی می زنه!
خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد.
هیچ زمانی بهتر از
همین لحظه
برای شاد بودن وجود ندارد.
زندگی کنید و از حال لذت ببرید.


زندگی را
سخت نگیر
رونق عمر، چند صباحی گذراست.
قصه‌ی بودن ما.
برگی از دفتر افسانه‌ ای راز بقاست.
در اگر می‌شکند،
گل اگر می‌میرد،
و اگر باغ به خود رنگ خزان می‌گیرد.
همه هشدار به توست؛
جان من
سخت نگیر
زندگی کوچ همین چلچله‌هاست.
به همین زیبایی.
به همین کوتاهی…


یک راز…
تا وقتی به این فکر چسبیده اید که دلیل خوب زندگی نکردنتان, بیرون از وجودتان است
هیچ تغییر مثبتی رخ نمی دهد.تنها خودِ شما مسئول جنبه های قطعیِ موقعیتِ زندگیِ خود هستید,
و فقط خودتان قدرت تغییر آن را دارید.
زندگی تان سرشار از تغییر مثبت و موفقیت باشد.


رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود


زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست


شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست


پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
:با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست


گاهی اوقات این دردهامون نیست که
باعث رنج میشه ….
فکرهای منفی باعث میشه که
همه چیز بدتر به نظر بیاد ….
زندگی شکایت از درد و غم نیست
زندگی هزار دلیل است برای
شکرگزاری از خالقمون ….


زندگی را تو بساز…
نه بدان ساز
که سازند
زندگی تصویریست
قلم و کاغذ و رنگش از توست
قلمت را بردار
و به نقاشی آن همّت کن
گاه گاهی دو سه گامی به عقب پای گذار
و تماشایش کن
گر پسندیدی آن ،
حرفی نیست
غیر از آن بود، هنوز،
کاغذ و رنگ و قلم در کفِ توست
تا زمانی باقیست
قلمت را بردار
و به رنگی خوش تر
روشن و روشن تر
نقشِ دیگر انداز
و به پیکار سیاهی پرداز


برای انسانهای موفق
در هفته
هفت ” امروز ” وجود دارد ؛
و برای انسان های ناموفق
هفت ” فردا ”
تفاوت های کوچک ، نتیجه های بزرگی به بار می آورند…
زندگی همین امروز است !!!


زنــــد گـــی را از جایی‌ که پاره شده
دوباره به‌ هم می‌دوزیم.
در صندوقِ خاطره‌ها هنوز
نخ برای بخیه زدن هست …!


در زندگی برای خود دید
جدیدی پیدا کنید….
اگر تاکنون شکست خوردید
ناامید شدید و هر چیز دیگری
همه این افکار را به دور دست ترین
نقاط ممکن بفرستید….
وتنها درسش را بگیرید …
اگر در هر مساله ای از
زاویه درست نگاه کنید
در آن چیزهای باشکوه


و پس از ان شروع پایین امدن است و در قعر منفی یک و پس از آن صعود دوباره
پس از این مثبت و منفی ها و بالا و پایین ها دلخور نشو
آن گاه در اوج اماده سرسره بازی هستی
و در قعر میدانی باید از پلکان سرسره بعد بالا روی
پس بخند و بتاب
که باید از بالا و پایین رفتن زندگی لذت برد و سرسره بازی کرد


زندگی بازگشت اندیشه‌ها،
گفتارها و کردارهای ماست
که دیر یا زود به ما باز می‌گردد .
تنها راهزنی که دار و ندار آدمی را
به تاراج می برد،
اندیشه‌های منفی خود او است.
دشمنان شما همه در درون خودتان هستند.
تنها کسی که باید دگرگون شود،
خودتان هستید؛
خودتان که دگرگون شوید،
همه‌ی اوضاع و شرایط پیرامونتان نیز دگرگون می‌شود.
برای شفای تن باید روح را شفا داد…


در قلب خود باور داشته باشید
که حادثه ای شگفت انگیز قرار است اتفاق بیفتد
عاشق زندگی تان باشید
هر روز را با شکر گزاری بخاطر زنده بودنتان آغاز کنید
امروز را خوب زندگی کنید