در این بخش زیباترین متن و جملات عاشقانه برای گویندگی و ویس Voice با مفاهیم ناب احساسی و خالصانه عاشقی را ارائه کرده ایم.
متن و جملات ویس عاشقانه برای گویندگی
و عشق
پزشک حاذقی است !
که نسخه ی تمام درد هایم را
لابلای موهای تو پیچید . . .
چند سال دیگر دلت میلرزد
برای منی که دیگر تو را در گوشه ترین جای قلبم
هر شب میبوسم تا کنار بگذارمت
دلت تنگ میشود
برای منی که حرفهایت را
از لبهایت نه از چشمهایت می خواندم
دلت تنگ میشود
برای لعنتی ترین دختری که
دیوانه وار قلمش را به رقص موهای تو وا میداشت
به خداوندی خدا سوگند
دلت برای همه ی دیوانه بازی هایم تنگ میشود
برای صدایم
برای آغوشم
برای نگاهم
حتی برای گریه هایم
قسم
قسم به همه ی سیب هایی که
در خیالم برایم چیدی
دلت تنگ میشود
آن روز رو به روی آیینه بایست
و ایستاده برای غرورت کف بزن
روزی که تو را دیدم
قسمتی از وجودم را پیدا کردم که
نمی دانستم گم شده
من حالا،
تو و این بخش وجودم را
عاشقانه دوست دارم
حرف بزن ..
صدایت را دوست دارم
بگو…
فقط بگو
چــه فـــرق دارد
از مـــن ،
از تـــو
از بــــاران
در آغــوشــم بــگــیــر
و در گــوشــم
از مـــانـــدن بــگـــو
از دوستت دارم هایی بگو
که از شنیدنش دلم بریزد !!
گـــونـــه هــای خــجــالــتــی ام رنــگ بــگــیــرد
از دلبری چشمهایت بگو
که چگونه دلم را هوایی کرده
از هــرچــه خــودت مــیــخــواهـی
از خـــودت بـــگـــو
چـــه فــرق دارد از چـــه
فـــقــــط بـــگــــو
حـــرف بـــزن
عاشقانه صدایت را دوست دارم
عاشقانه هایم تمامی ندارد
وقتی تو بهترین بهانه تپیدن قلبم هستی
در انتظار آمدنت هستم با دلی بی قرار و هزاران آرزو
لمس کن کلماتی را
که برایت می نویسم
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست…
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد…
لمس کن نوشته هایی را
که لمس ناشدنیست و عریان…
که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد
لمس کن گونه هایم را
که خیس اشک است و پر شیار…
لمس کن لحظه هایم را…
تویی که می دانی من چگونه
عاشقت هستم٬
لمس کن این با تو نبودن ها را
لمس کن…
همیشه عاشقت میمانم
دوستت دارم ای بهترین بهانه ام
متن و شعر ادبی عاشقانه برای ویس
کمی بمان!
کمی به من نگاه کن!
نگاهت تنها دلیل آرامشم است!
در چشمانم نگاه کن
دراین چشمان اشک آلود
که همیشه درپی رفتن تو
چشم انتظار به آمدنت بود
حال که دوباره آمدی ؛
چرا این چنین مرا از خود می رانی ؟
چرا چشمانت را از من نگاه می داری؟
دیگر تاب و توان سکوت ندارم
حس فریاد در من به اوج رسیده است
فریاد دوستت دارمِ صدایم را گوش کن
درحالی که حرفی نمی زنم
به چشمانم نگاه کن
حرفهایم را از نگاهم بخوان
آیا چیزی هست که در آن ببینی؟
آیا پاسخ دردهایم را در آن می یابی؟
آری این نهایت حرفهای من است
که در چشمانم جمع شده است
این کلماتی است
که زبانم یارای ادا کردن آن را نداشت و ندارد
این سیل اشک های من نیست
که از چشمانم روان شده است،
این تمام حرف های من است
که روزی به تو گفته بودم
چه شد ؟
مگر حرف هایم چه بود ؟
چرا دوباره چشمانت را از من گرفتی؟
مگر نگاهم تلخی رفتنت را
با مرگ آرزوهام به تصویر نکشید؟
مگر این نگاه خسته؛
خسته از فریادهای بی فرجام ؛
از روز های بی تو بودن
و از بی دلیل بودن رفتنت
و از نامهربانیت سخن نگفت؟
مگر تصویر زیبای صورت خودت را
در آخرین باری که درچشمانم نگاه کردی
و در آن به یادگار مانده است را ندیدی؟
چه بود که صورتت از شرم گلگون شد؟
چه بود که اشک از چشمانت جاری؟
شاید اکنون صدایم را
در عین خاموشی زبانم می شنوی
شاید …
کمی بمان!
کمی به من نگاه کن!
نگاهت تنها دلیل آرامشم است!
مرا با نگاهت مهمان کن
آیا می دانی معنای خوشبختی برای من چیست؟
خوشبختی برای من
انتظار در پایان روز برای بازگشت تو به خانه
تلاش برای درست کردن یک غذای خوشمزه برای تو
پرستاری از تو به هنگام بیماری
و یا شادی کردن برای موفقیت هایت است
خوشبختی برای من در حضور تو تعریف می شود
دوستت دارم همسرم
از نگاهت خواندم که چقدر دوستم داری ،
اشک از چشمانم ریخت
و از چشمان خیسم فهمیدی
که عاشقت هستم
حس کن آنچه در دلم میگذرد ،
دلم مثل دل های دیگر نیست
که دلی را بشکند!
تو که باشی
چرا دیگر به چشمهای دیگران نگاه کنم ،
تو که مال من باشی
چرا بخواهم از تو دل بکنم!
وقتی محبتهایت ،
آن عشق بی پایانت
به من زندگی میدهد
چرا بخواهم زندگی ام را
جز تو با کسی دیگر قسمت کنم ،
چرا بخواهم قلبم را شلوغ کنم؟
همین که تو در قلبمی ،
انگار یک دنیای عاشقانه در قلبم برپاست ،
عشقت در قلبم بی انتهاست !
همین که تو در قلبمی
بی نیازم از همه کس ،
تو را میخواهم
و یک کلام فقط تو را ،
همین و بس!
دلم بسته به دلت ،
هیچ راهی ندارد
حتی اگر مرگ بخواهد مرا جدا کند از قلبت !
دیگر تمام شد ،
تو در من حک شده ای،
ای جان من ،
تو همه چیز من شده ای!
از نگاهت خواندم که مرا میخواهی ،
از آن نگاه شد که در قلب مهربانت گم شدم ،
تا خواستم خودم را پیدا کنم
اسیر شدم ،
تا خواستم فرار کنم ،
عاشقت شدم!
از نگاهت خواندم تو همانی که من میخواهم ،
آنقدر پیش خود گفتم میخواهت ،
که آخر سر تو شدی مال من ،
شدی یار و عشق بی پایان من!
از نگاهت خواندم ، چند سطر از شعر زندگی را …
نگاهم کردی
و خواندی آنچه چشمانم مرا دیوانه کرده است ،
و آخر فهمیدی که قلبم تو را انتخاب کرده است!
چه انتخاب زیبایی بود ،
از همان اول هم دلم به دنبال یکی مثل تو بود ،
و اینک پیدا کرده ام تو را ،
تویی که دیگر مثل و مانندی نداری،
در قلبت جز من ،
جایی برای کسی نداری!
وقتی تو باشی ؛
زندگی برایم زیباست ؛
عاشقی برایم با معناست !
وقتی تو باشی ؛
قلبم بی آرزوست ،
ای تنها آرزوی من در لحظه های تنهایی !
وقتی تو عزیز دلم باشی ؛
همدمم باشی ؛
سر پناهم باشی ؛
طلوع آفتاب برایم آغاز یک روز پر خاطره دیگر با تو است !
تو هستی ، برای من هستی ،
تا آخرش همه هستی ام هستی !!!
حالا من هستم و یک عشق پاک در قلبم !
وقتی تو باشی ؛
عشق در وجودم همیشه زنده است ،
میتپد قلبم تنها برای تو
و می گذرد لحظه ها به یاد تو
و می ماند برای همیشه
یک عشق جاودانه در قلب هایمان !
وقتی تو گل من باشی ؛
باغچه خشگ قلبم بهاری می شود ،
این دل از عطر و بوی تو پر از محبت و صفا می شود !
وقتی تو عشق من باشی ؛
این چشمها برای دیدن تو بی قرار و بی تاب می شود ،
حضور تو در کنارم تنها آرزو می شود !
وقتی تو همدمم باشی ؛
دیگر تنهایی با من بیگانه می شود ،
غم و غصه های دنیا در قلبم فراری می شوند !
وقتی تو باشی ؛
عزیز دلم باشی ؛
عشقم باشی ؛
دنیا برایمان بهشت همیشگی می شود !
وقتی تو باشی ؛
وقتی تو همه زندگیم باشی ،
این دل فدای قلب مهربانت می شود ،
چشمهایم همیشه منتظر دیدن چهره ماهت می شود !
وقتی تو باشی ؛
من نیز هستم ،
زیرا تو درون قلبم هستی !
پس با من باش ای عشق جاودانه ام ؛
بیا تا با هم بخوانیم
ترانه عاشقانه ام را که برای تو سروده ام !
ای تو که بی تو بودن برایم خواب همیشگی است !
عشق من به تو مانند اقیانوس است
تا جایی که چشم می تواند ببیند
ادامه دارد و بی پایان است
من به تو نگاه می کنم
و بقیه ی عمرم را جلوی چشمانم می بینم.
لبخند تو همان چیزی است که
من برای آن هر لحظه زندگی می کنم
دوستت دارم!
زندگی کردن بدون این که
طعم عشق را چشیده باشیم
کار بسیار کسل کننده ای است
عشق تو حس وصف ناپذیری است که
قبلا هرگز تجربه نکرده بودم
به گمانم این همان چیزی است که
همیشه دوست داشتم در زندگیم اتفاق بیفتد