مجموعه ای از اشعار ناب و زیبای کمیاب در مورد رفیق، دوست، دوستان قدیمی و پایه را با عکس نوشته در مورد دوست ارائه کرده ایم.
شعر زیبا و ناب برای دوست و رفیق
دل بسته ام از همه عالم به روی دوست
وز هر چه فارغیم، به جز گفتگوی دوست
ما را زمانه دل نفریبد به هیچ روی
الا به موی دل کش و روی نکوی دوست
نی قصه ی آن شمع چگل بتوان گفت
نی حال دل سوخته دل بتوان گفتغم در دل تنگ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غم دل بتوان گفتعمری ز پی مراد ضایع دارم
وز دور فلک چیست که نافع دارمبا هر که بگفتم که تو را دوست شدم
شد دشمن من وه که چه طالع دارم
دلت آبی تر از دریا رفیقم
به کامت شادی دنیا رفیقم
الهی دائما چون گل بخندی
شب و روزت خوش و زیبا رفیقم
دوستی فصل قشنگیست پر از لاله سرخ
دوستی تلفیق شعور من و توست
دوستی رنگ قشنگیست به رنگ خدا
دوستی حس عجیبیست میان من و تو
یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
اشعار کوتاه برای رفیق
غم در دل تنگ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غم دل بتوان گفت
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود
چشمی دارم همه پر از صورت دوست
با دیده مرا خوشست چون دوست در اوست
از دیده دوست فرق کردن نه نکوست
یا دوست به جای دیده یا دیده خود اوست
نی قصه آن شمع چگل بتوان گفت
نی حال دل سوخته دل بتوان گفت
غم در دل تنگ من از آن است که نیست
یک دوست که با او غم دل بتوان گفتحافظ
لحظه ای در گذر از خاطره ها
ناخودآگاه دلم یاد تو کرد
خنده آمد به لبم شاد شدم
گویی از قید غم آزاد شدم
هر کجا هستی دوست،
دست حق همراهت …
درد جدایی از دوست
از درد جدایی از رحِمِ مادر بیشتر است
بچه نمی فهمد چرا از جای گرم و نرمش پرت شده بیرون
اما ما می فهمیم که تنها شده ایمفریبا وفی
دوست واژه است
واژه ای که از لب فرشته ها چکیده استدوست نامه است
نامه ای که از خدا رسیده استنامه خدا همیشه خواندنی است
توی دفتر فرشته ها
واژه قشنگ دوست
ماندنی استراستی دلت چقدر
آرزوی واژه های تازه داشتدوست گل ات رسید
واژه را کنار واژه کاشت
واژه ها کتاب شددوستت همان دعای توست
آخرش دعای تو
مستجاب شدعرفان نظر آهاری
دریغ و درد
که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود
رفیق
من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستانم بنشینند آرام
گل بگو، گل بشنوهر کسی می خواهد
داخل خانه پر مهر و صفا مان گردد
یک سبد بوی گل سرخ به ما هدیه کند
شرط وارد گشتن
شستشوی دل ها
شرط آن
داشتن یک دل بی رنگ و ریاستبه درش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
مینویسم:
ای یار
خانه دوستی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دیگر
خانه دوست کجاستنیلوفر عاکفیان
جملات زیبا و خاص برای رفیق قدیمی
بعضى آدم ها را باید آنقدر تکثیر کرد
تا مبادا نسلشان منقرض شود
آنها که دلیلِ حالِ خوبتان هستند
آنها که حتى با فکر کردن بهشان،
لبخند روى لبتان مینشیند
همان آدم هایى که در بدترین شرایط
شما را تمام و کمال پذیرا بودند
دارید اگر از این نایاب ها
دو دستى بچسبیدشانعلی قاضی نظام
بی تو خاکسترم
بی تو ای دوست
بی تو تنها و خاموش
مهری افسرده را بسترم
بی تو در آسمان اخترانند
دیدگان شررخیز دیوان
بی تو
نیلوفران آذرانند
رفـاقت را جـای عشـق در دلـم سپـردم تـا بـا یـاد دوسـت
از درد هیــچ عشـقی نسـوزم
بـه سلامتـی هـر چـی رفیـق بـامرام
دل بسته ام از همه عالم بروی دوست
وز هر چه فارغیم، بجز گفتگوی دوستما را زمانه دل نفریبد بهیچ روی
الا بموی دلکش و روی نکوی دوستباغ بهشت کاینهمه وصفش کنند نیست
جز جلوه ای ز صحن مصفای کوی دوستگل های باغ با همه شادابی و نشاط
خار آیدم بدیده نبینم چو روی دوستیک موی یار خویش به عالم نمیدهم
ما بسته ایم رشته جان را بموی دوستبر ما غم زمانه ز هر سو که رو کند
مائیم و روی دل بهمه حال سوی دوستما جز رضای دوست تمنا نمی کنیم
چون آرزوی ماست همه آرزوی دوست
دوست مشمار آن که در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست
که آشنا سخن آشنا نگه دارد
من آن گلبرگ مغرورم نمی میرم ز بی آبی
ولی بی دوست میمیرم در این مرداب تنهایی
با غبار راه معشوق است راز آفتاب
خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست
متن زیبا و ناب برای دوست و رفیق صمیمی
تا نگذری از جمع به فردی نرسی
تا نگذری از خویش به مردی نرسی
تا در ره دوست بی سر و پا نشوی
بی درد بمانی و به دردی نرسیابوسعید ابوالخیر
نالد به حال زار من امشب سه تار من
این مایه تسلی شب های تار من
ای دل ز دوستان وفادار روزگار
جز ساز من نبود کسی سازگار من