جملات قدردانی و تشکر از زحمات پدر عزیز با متن های محبت آمیز در وصف پدران را در این بخش آریا مگ ارائه کرده ایم.
متن و جملات تشکر از پدر عزیز
پدر جان
سحرگاهان که نسیم آیتی از پاک بودن را به گل ها هدیه میبخشد
به آن محراب پاکش آرزو کردم برایت
خوب دیدن، خوب بودن، خوب ماندن را
با تمام وجودم دوستت دارم.
تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست . . .
اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند و با وجود همه مشکلات ، به تو لبخند زد تا تو دلگرم شوی . . .
که اگر بدانی چه کسی کشتی زندگی را از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایت رسانده است ؛ ” پدرت “را می پرستیدی
به سلامتی پدری که در کهنسالی با اینهمه درد و بیماری ، وقتی می بینه هیچکس دردشو باور نداره ، با خودش میگه ” حتمأ ” من خوبم ” و سعی میکنه با کمر خمیده و پای لنگش ادای آدمای سالمو در بیاره .
قدرشونو بدونیم تا وقتی هستند . زمان خیلی زود ” دیر ” میشه !!!
به سلامتیـت پدرم که هزار بار تَرک برداشتی و یـک بـار دم از شکست نــزدی
کهنه را پــوشیــدی و ذوق لبـاس نــو را به من بخشیـــدی
غــرورم را خریـــدی و یک بــار مغــرورم نـگشتی
پــرواز یــادم دادی و پـــریـــدنــم را نگـریـستـی
پـــــدرم
من از تــو من شــدم
هستیــم از تــــوست
دستانم را بگیر که بزرگ کودکت هنوز غرق در نیاز به توست…
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار میشود
اما زودتر از او به خانه بر میگردد
به سلامتی هرچی پدره…
متن تشکر از پدرم
دلم را هالهی مهتاب کردم
صدای لحظهها را خواب کردم
به یاد چشمهایت ای پدر جان
تمام آسمان را قاب کردم…
ابرها به آسمان به تکیه میکنند
درختان به زمین
و من به مهربانی پدرم…
پدر مهربانم روزت مبارک
پدر یعنی عشق، آرامش
یعنی گذشت
یعنی باش تا من هم
باشم
دوستت دارم پدرم
پناهگاه امن خانه
شانه هایت، ستون محکمی است پناهگاه امن خانه را.
دست در دستانم که میگذاری، خون گرم آرامش، در کوچه رگهایم میدود.
در برابر توفانهای بیرحم زندگی میایستی؛ آنچنانکه گویی هر روز از گفتوگوی کوهستانها باز میآیی.
لبخند پدرانهات، تارهای اندوه را از هم میدراند.
تویی که صبوریات، دلهای ناامید را سپیدهدم امیدواری است. مرامنامه دریا را روح وسیعت به تحریر میآید؛ آن هنگام که ابرهای دلتنگی، پنجرههای خانه را باران میپاشند.
آسمان همواره بوسه بر پیشانی بلندت را آرزومند است.
جملات قدردانی از پدر
زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ
زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز
زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست،
زندگی راز دل مادر من. زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر …
وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده ! وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده ! وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه… و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری. پدر خوبم ممنون بابت همه محبت هایت و مرا ببخش بابت همه بچگی هایم.
دخـتــَــر کـه بــاشی
میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ
آغــوش گــَرم پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی
کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و
دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی
دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه
هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی
چه بـاشه چـه نبــاشه
قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته