در این بخش مجموعه ای از متن و جملات غمگین دلشکسته و ناراحتی برای مخاطب خاص را گردآوری کرده ایم.
متن های ویژه برای دل غمگین و شکسته
دلت که گیر باشد
کارت تمام است
هرکاری کنی کنده نمی شود
از یادت …
حالا تو هی با خودت بگو
چیزی نیست
حرف های من بماند برای بعد!
دلخوری هایم..دلتنگیهایم…و تمام اشک هایم
تو از خودت بگو….
با او چگونه میگذرد که با من نمیگذشت
یه روزی من بودم نفسش
ولی بعد شدم عامل تنگی نفسش
رفت سراغ یه نفس تازه
من شک دارم
به تمامِ روزهایِ بی تو
وقتی که تمامِ تقویم ها
سراسر تعطیل می شوند
و دیگر هیچ انفجارِ بزرگی
نویدِ زندگی نمی دهد
انگار کرکره ی روزگار
با پلک هایِ تو
سقوط کرده است…!
من از غصه و دردهایِ طولانی بیزارم!
بیش از اندازه غمگین نمی مانم؛
در هر شرایطی که باشد!!!
ﻧﺨﺴﺖ ﺛﺎﻧﯿﻪﻫﺎ
ﮐﻤﯽ ﺑﻌﺪ
ﺩﻗﯿﻘﻪﻫﺎ
ﺳﺎﻋﺖﻫﺎ
ﺭﻭﺯﻫﺎ …
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﮐﻪ ﻣﯽﺁﯾﯽ
ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ
ﺳﺎﻝﻫﺎﺳﺖ
ﺩﺭﺩ ﻣﯽﮐﺸﯽ ﻭُ
ﭼﯿﺰﯼ ﺣﺲ ﻧﻤﯽﮐﻨﯽ.
چه سخت است ، تشییع عشق
بر روی شانه های فراموشی و دل
سپردن به قبرستان جدایی وقتی میدانی
پنج شنبه ای نیست تا رهگذری بر بی کسی ات
فاتحه ای بخواند!
گریه شاید زبان ضعف باشد
شایدکودکانه،شاید بی غرور
اماهروقت گونه هایم خیس می شود
می فهمم نه ضعیفم و نه کودک
بلکه پراحساسم…
احساس
چیزی که تو نداشتی
جملات دلشکسته شده
آزارم میدهد،
فکر اینکه نیستی و نخواهی بود،
ولی یادت و فکرت در خاطرم همواره هست
دلم شکست عشق من اما فدای سرت.
کفش هایت را بپوش تا مبادا
خرده هایش در پاهایت برود.
چقدر جالب!!! تو لحظه هاي داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه اونم کسیه که داغونت کرده.
این نیز بگذرد!!! اما بعضی چیزها هست که هر چقدر هم بگذرد، (نمی گذرد) و داغشان تا ابد بر دل آدم می ماند.
تازه فهمیدم چرا پشت سر مرده ها آب نمی ریزند… چون این دنیا ارزش برگشتن ندارد.
کاش خوشبختی هم مثل مرگ حق بود!!!
نباید دوستان را دل شکستن
که چون بشکست نتوان باز بستن
دلی کو را نظر باشد به حالت
ز نور او بیفزاید جمالت
تو را دل برگزید
و کار دل شک برنمی دارد
که این دیوانه
هرگز سنگ کوچک برنمی دارد
متن غمگین ناراحتی
گاهی همین که دل
به کسی بستهای،
بس است
بغضت ترکترک شد
و نشکستهای، بس است
دل پر داغ، لاله زار بهشت
سر پر شور، قصر پر حورست
در شکستن بود حلاوت دل
شهد در کسر شان زنبورست
نمی داند دل تنها
میان جمع هم تنهاست
مرا افکنده در تنگی
که نام دیگرش دریاست
خیلى از اونایی که بودن، دیگه نیستن چون دیگه اونایی نیستن که بودن.
یه روزی من بودم نفسش/ ولی بعد شدم عامل تنگی نفسش/ رفت سراغ یه نفس تازه.
سخت ترین فعلی که برایت به سادگی صرف کردم عمرم بود.
گاهی نیاز است پزشک بجای یک مشت قرص… برایت فریاد تجویز کند.
چه سخت است، تشییع عشق بر روی شانه هاي فراموشی و دل سپردن به آرامستان جدایی وقتی می داني/ پنج شنبه اي نیست تا رهگذری بر بی کسی ات فاتحه اي بخواند.
قایقی خواهم ساخت/ خواهم انداخت به آب/ دورخواهم شد از این خاک غریب