متن های کوتاه در مورد احساس مزاحم بود و مجموعه ای از جملات جدید و شعر در مورد مزاحمت را در این بخش از آریا مگ آماده کرده ایم.
متن و جملات در مورد حس مزاحم بودند
چـقـد سخـته ؛
دلتـــنگ کـســے بشـے
کــہ بـهش قــول دادی دیـــگہ مزاحمــش نشــــے
اینکه رفتم تو لاک خودم ….
نه اینکه قهرباشم ………ک اصن بلد نیسم قهر کنم
نه اینکه بخام نازمو بکشن …..ک انقد بی تفاوت شدم…
فقط جایی ک حس مزاحم بودن بهم دست بده….موندنم عذابم میده ….
دمی درنگ کن…
تو که حرف میزنی زمان سکوت میکند…
بلبل زبان،نگو مزاحم نمیشوم
کاش همه ی زحمت های دنیا مثل بودن تو ، شیرین باشد…
تو مراحم ترین مزاحمی هستی که میشناسم…
دو راهی عجیبیه
وقتی ندونی که
مراحمی یا مزاحم..!
متن در مورد حس مزاحمت
بی معرفت نیستم
ولی مزاحم آدمی که مشغول فراموش کردنه منه نمیشم
حتی اگه روزی هزار بار تو خودم بشکنم!!
یکی از بدترین لحظه های زندگیم
این بود ک عشقم بهم گفت که مزاحم موفقیتشم
در حالی ک من همه چیمو فداش کردم
آدما لالت میکنن بعدا میگن چرا حرف نمیزنی… هه
واس ی مدتی لال میشم حتی کوروقتی همیشه
اولین و آخرین پی ام رو تو میدی
یعنی مزاحمشی…
از زحمت خاقانی
مازار که بد نبود
گر خوان وصالت را
چون او مگسی باشد
شعر در مورد مزاحم
ای مگس حضرت سیمرغ
نه جولانگه توست
عرض خود می بری
و زحمت ما می داری
تمام این گرفتاری ها فقط یک مگس مزاحم است
که با تکان یک دست برطرف می شود…
بدبختی فقط هنگامی به سراغ من می آید
که ببینم آیدای من، لبخندش را فراموش کرده است.
فقط در چنین هنگامی است
که تلخی همه ی بدبختی ها قلب مرا لبریز می کند.
وقتی به من گفتی برو،
مزاحم نشو،کار دارم
رفتم…!
دلم شکست
چشمانم بارانی شدند
” قلبم ” خجالت زده شد…
ودستانم شرمنده…
حیف از احساس پاک احساسم …
ومن چه بیهوده گدایی می کردم…
گدای “عشق” تو بودم
و تو گدای “دیگری”
رفتم…
روزی تو هم خواهی رفت…!
تا بیایی،
با کتاب هایی که
پیش چشمشان عشق بازی کرده ایم،
گپ میزنم!
تا از تو می گویند جلوی دهانشان را می گیرم!
تا تو بیایی،
روزهای لعنتی و مزاحم را
مثل لباس هات وقت عشق بازی،
یکی یکی پرتاب میکنم به هیچ جا!
تا بیایی،
چقدر کار دارم،
چقدر شعر برای نوشیدن!
چقدر تو برای بوسیدن!
تا تو بیایی دیگر عاشق شده ام!
قول…