انشا با موضوع پرستار

در این بخش چند انشا زیبا با موضوع پرستار برای پایه های مختلف تحصیلی با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری را ارائه کرده ایم.

انشا با موضوع فرشته سفیدپوش

لایه های سنگین حزن بر دل بیمار فرو می نشیند. چشم های بی رمق او درد را فریاد می کشند. آن وقت که بیمار از همه جا دستش کوتاه است، در آن ساعاتی که حتی همسر، فرزندان و پدر و مادر بیمار هم بالای سرش نیستند، چشم امیدش بعد از خدا، به پرستار است، و این پرستار است که مثل ملائکه آسمانی، مثل فرشتگان رحمت، به دردها، مشکلات و نیازهای جسمی و عاطفی او پاسخ می دهد. در این لحظات، تنها سایه پرستار است که بیمار را در مسیر پرفراز و نشیب بیماری قوت می بخشد.

پرستار حرفی از کلام خداوند است، شعاعی از ملکوت پر حشمت است و تابشی از زیبایی انسان. پس پرستاری را قدر بدانیم و پرستاران را گرامی بداریم.

پرستار، عجب واژه آشنایی است. کلمه ای که ناخودآگاه هر شنونده ای را به یاد آرامش پس از توفان، و به یاد شخصی می اندازد که در لحظات سختی، ناراحتی و ساعتی که به کمک نیاز داریم، یاری رسان ماست. انسان های بی ادعایی که به معنای واقعی کلمه، خالصانه کار می کنند و تمام تلاش خود را معطوف می سازند تا بیماران، دوران نقاهت خود را به آرامی سپری کنند.

این واژه، آدمی را به یاد مفاهیم دیگری هم می اندازد. یاد شب بیداری و یاد مردان و زنان سپیدپوشی که لحظه ای لبخند از سیمایشان دور نمی شود. و چه نامگذاری زیبایی بود اینکه روز میلاد حضرت زینب را روز پرستار نام نهادند.

واقعا پرستاران از صبورترین و زحمتکش ترین قشرهای جامعه می باشند. شب هایی را که تا صبح بر بالین بیماران و نیازمندان به مراقبت، می گذارنند و توقعی هم ندارند که اجر آنچنانی برای این همه زحمت و از خودگذشتگی شان به آنها بدهند.

پرستار، انسان والایی است که ظرفیت پذیرش و تحمل ساعات کاری سخت و بی خوابی های ممتد و کار در تعطیلات رسمی را به جان می خرد؛ آن زمان که همه با خانواده هایشان، به گردش و مسافرت می روند، او در فضایی بسته، مشغول پرستاری است؛ وقتی همه همراهان بیمار، ناگزیر از کنار بیمار می روند، این پرستار است که همراه بیمار تنها می ماند؛ آنجاست که سیمای او و قلب با وجدان و بزرگش، گذشت و فداکاری اش، تنها تکیه گاه بیمار می شود. پرستار، باید عاشق باشد تا بتواند به سلامت دیگران بیندیشد.

او کسی است که سلامتی خود را، فدای سلامتی دیگران می کند؛ فضایی که پرستار در آن کار می کند، فضایی برای بیدار ماندن و بیدار شدن است.

وقتی بیمار روی تخت را می نگری، به ضعف انسان پی می بری؛ همان انسانی که شاید روزی و پیش از آن و در طول زندگی خویش، قدرت نمایی می کرده و به توانایی هایش، فخر می فروخته؛ همین انسان، یادش می رود که سرانجام، مرگ فرا می رسد؛ او شاید تا دیروز فقط به خودش می اندیشیده؛ دروغ می گفته؛ مردم آزاری می کرده و زندگی انسان ها را، با دست و زبانش، به هم می ریخته و این چنین است که آخرین لحظه انسان در بیمارستان، شاید به تعبیری، عبرت آمیزترین لحظه باشد؛ آنگاه که قلب، از تپش بازمی ایستد و تمام تلاش های تیم پزشکان و پرستاران، با آن همه امکانات و تجهیزات پزشکی، بی نتیجه می ماند.

پرستار، با مرگ هر بیمار، همان بیماری که تا چند لحظه قبل، همراه او بوده و چه بسا مشکلات زندگی و خاطرات تلخ و شیرین او را هم گوش فرا می داده، متأثر می گردد.

پرستار، با تولد هر کودکی، به وجد می آید؛ آنگاه که پدر و اطرافیان، ساعت ها پشت در اتاق زایمان، چشم به دهان پرستار می دوزند تا خبر تولد و سلامتی نوزاد را از دهان پرستار بشنوند.

پرستاران، این هنر را دارند که با آدم های متفاوت، یکسان برخورد کنند و از بیمار رنجوری که بدخلقی می کند، کینه ای به دل نداشته باشند و این کار، فقط از عهده انسان های توانا و بزرگ برمی آید. مریض او شاید یک آدم تحصیل کرده و با فرهنگ و یا یک آدم متخلف بوده باشد که با دست های بسته به بیمارستان آورده شده؛ برای او، هیچ فرقی نمی کند که مریضش، از کدام قشر باشد؛ مهر و عطوفت او، برای همه بیماران یکسان است؛ هر شغلی، مشکلات و موانع خاص خود را دارد اما پرستاری، به جهت ارتباط مستقیم با جسم و روح انسان های درمانده، حساسیت بیشتری دارد.

پرستار سعی می کند حتی اگر خودش هم حوصله ای نداشته باشد، برای بیمارش، انرژی و حوصله بیشتری به خرج بدهد و از وجود خود، برای آرامش بیمار مایه بگذارد تا با بذل مهربانی توأم با جدیت، بیمارستان را به محیطی صمیمی و امیدوار کننده، تبدیل نماید و اینچنین، بیماران با خلق پسندیده و محبت آمیز او و در سایه این حس، آرامش توأم با روحیه عالی را تجربه کنند و بهبودی خود را بازیابند و لذت بخش ترین لحظات هم برای یک پرستار، همین بهبودی بیمار و ترخیص او از بیمارستان است.


انشا پرستار برای پایه های مختلف تحصیلی با مقدمه بدنه و نتیجه گیری

انشا در مورد پرستار و شغل پرستاری

مقدمه

پرستاری شغلی است که هر کسی قادر به انجام آن نیست. شغلی که روحیه ای قوی همراه با فداکاری و ایثار زیاد می طلبد. شاید برای همه خوشایند نباشد که هر روز در محیطی که پر از درد و بیماری و تلخی است اوقات بگذرانند و حتی گاهی تندی های بیماران و اطرافیانشان را تحمل کنند.

بدنه

روزی که خواهرم می خواست رشته پرستاری را انتخاب کند همه ما می دانستیم که روزهای سختی را پیش رو خواهد داشت. اما او برای این کار ساخته شده بود. برای مهربانی و کمک به دیگران. یک لبخند زیبای او کافی بود تا حال همه را خوب کند و قوت قلبی باشد برای افراد رنجور و بیمار. حالا او چند سال است که در بیمارستانی شب و روز کار می کند و از بیماران زیادی پرستاری کرده است. بارها از او تقدیر شده و به عنوان پرستار شایسته شناخته شده است.

روزهایی که ویروس کرونا در ایران شایع شد و سیل بیماران کرونایی به بیمارستان ها جاری شد، همه ما ترس برمان داشت. می ترسیدیم فرشته نازنینی مثل او را از دست بدهیم. حتی برخی همکارانش که تصمیم به استعفا گرفته بودند به او نیز این پیشنهاد را دادند. اما او اصرار داشت که ارزش کارش در چنین روزهایی صدبرابر می شود و حالا که به او نیاز است می ماند و کمک می کند و خودش را به خدا می سپارد.

یکی از تلخ ترین لحظات عمرم زمانی بود که گریه خواهرم را دیدم، زمانی که تعدادی از همکارانش را از دست داده بود، شاهد از دست رفتن تعدادی از بیماران بود و جسم و روحش حسابی خسته شده بود. اما این پرستار فداکار فردا صبح دوباره با لبخند و انرژی به کارش برگشت.

ما در این مدت او را فقط از دور دیده ایم، زیرا خودش را در طبقه زیرزمین خانه که مستقل است، قرنطینه کرده تا ما در معرض خطر ویروس نباشیم.

نتیجه

پرستاری به راستی شغلی عاشقانه است و ارج و قرب زیادی دارد. امیدوارم کسی که تحمل و بردباری و مهربانی چندانی در خود سراغ ندارد سراغ این شغل نرود. وقتی رفتار ناخوشایند و بی مسئولیتی برخی پرستاران را می بینم دلم می گیرد. البته که آن ها هم حق دارند خسته و بی حوصله شوند. اما مسئولیتی که بر دوش آن هاست فراتر از بسیاری افراد دیگر است.

در مقابل ما هم مسئولیت بسیار زیادی در برابر آن ها داریم. مثلا بیماران و همراهانشان باید رعایت حال خستگی و مشکلات آن ها را بکنند و با آن ها با احترام و مهربانی برخورد کنند و قدردانی از آن ها را فراموش نکنند. همینطور در این روزهای کرونایی باید بیشتر رعایت کنیم و از بی احتیاطی و بی توجهی به گسترش این ویروس دست برداریم تا پرستاران و کادر درمان بیش از پیش دچار خستگی نشوند. کاش هر کداممان به نوبه خود باری از دوش هم برداریم تا این روزهای سخت تمام شود.

انشا در مورد پرستار یا به طور کلی انشا درباره فداکاری پرستاران این فرشتگان زمینی تنها قطره‌ای از دریای معرفت آن‌ها نسبت به بیمار را نشان خواهد داد. دانش آموزان گرامی مقاطع مختلف تحصیلی انشا درباره پرستار، ایده‌ای برای تفکر و تقویت نگارش خودتان است. لطفا کپی برداری کامل نفرمایید.


انشا با موضوع مدافعان سلامت

با عشقی از جنس ایثار در حال عبادت است، لباس سپید زیبایی بر تن دارد و همانند فرشتگان بال و پر می زند، گویا ایستاده سجده می کند بر بالین بیماری که در بستر است.
شنیده بودم فرشتگان نزد خدا در آسمان اند، اما فرشتگانی هستند که آسمانی اند و در زمین اند آنها پرستارند. خداوند عده ای از فرشتگانش را برای عبادت و خدمت به بندگانش به زمین فرود اورد تا سرچشمه ای از محبت را به زمینیان هدیه کنند، بی شک آن فرشتگان پرستارانند.

این فرشتگان زمینی با این که شغل بسیار سختی دارند اما می دانند لبخند شان تا چه اندازه می تواند باعث آرامش بیمار شود به همین خاطر در هیچ شرایطی لبخند دوست داشتنی شان را فراموش نمی کنند و هر بار که بالای سر بیمار حاضر می شوند با خبر های امید بخش انگیزه ی بیمار برای مبارزه با بیماری را چند برابر می کنند.

ممکن است گاهی بیمار بی طاقت شده و آن ها را با کلام یا کاری آزار دهد اما بیش تر پرستاران برای این لحظات آمادگی دارند و سعی می کنند تا با کلام محبت آمیز ناراحتی بیمار را بر طرف کنند.

حقوقی که پرستاران می گیرند در مقابل ایثار و فداکاری آن ها بسیار نا چیز است و حتی گوشه ای از زحمات آن ها هم به وسیله ی این حقوق قابل جبران نیست، آن ها به دنبال پاداش بیش تری هستند که از طرف خداوند برای شان در نظر گرفته شده است.

شغل پرستاری یعنی عشق ورزیدن به تمامی انسان ها، آن ها عشق خود را بی دریغ نثار دیگران می کنند و در پایان کار با خستگی به خانه می روند.

با هر بیماری که روبرو می شوند یک انسان جدید به زندگی شان اضافه می شود انسانی که درد ها و غم هایش می تواند آن ها را بسیار تحت تاثیر قرار دهد پس آن ها باید از روحیه و توانایی ویژه ای بر خوردار باشند تا نه تنها خود شان با ناراحتی بیمار ناراحت و غمگین نشوند بلکه به بیمار کمک کنند تا او کمی از درد ها و

مشکلات خود را به دست فراموشی سپرده و روحیه ای قوی داشته باشد.

پرستاری به راستی شغلی عاشقانه است و ارج و قرب زیادی دارد. امیدوارم کسی که تحمل و بردباری و مهربانی چندانی در خود سراغ ندارد سراغ این شغل نرود. وقتی رفتار ناخوشایند و بی مسئولیتی برخی پرستاران را می بینم دلم می گیرد. البته که آن ها هم حق دارند خسته و بی حوصله شوند. اما مسئولیتی که بر دوش آن هاست فراتر از بسیاری افراد دیگر است.

در مقابل ما هم مسئولیت بسیار زیادی در برابر آن ها داریم. مثلا بیماران و همراهانشان باید رعایت حال خستگی و مشکلات آن ها را بکنند و با آن ها با احترام و مهربانی برخورد کنند و قدردانی از آن ها را فراموش نکنند. همینطور در این روزهای کرونایی باید بیشتر رعایت کنیم و از بی احتیاطی و بی توجهی به گسترش این ویروس دست برداریم تا پرستاران و کادر درمان بیش از پیش دچار خستگی نشوند. کاش هر کداممان به نوبه خود باری از دوش هم برداریم تا این روزهای سخت تمام شود.


انشا درمورد روز پرستار

امروز که قصد نوشتن کرده ام روز تولد حضرت زینب (س) می باشد. نام حضرت زینب را که می شنوم به یاد صبر و استقامت و شیردلی او می افتم که معلمانمان و پدر و مادرهایمان از کودکی در گوشمان خوانده اند.و اما چه نامگذاری زیبایی بود اینکه روز میلاد حضرت زینب (س) را «روز پرستار» نام نهادند.

واقعا پرستاران از صبورترین و زحمتکش ترین قشرهای جامعه می باشند. شب هایی را که تا صبح بر بالین بیماران و نیازمندان به مراقبت، می گذارنند و توقعی هم ندارند که اجر آنچنانی برای این همه زحمت و از خودگذشتگی شان به آنها بدهند.

کاش توجه و تبریک و خسته نباشید گفتن هایمان، تنها مختص یک روز نباشد. کاش همیشه در یادمان بماند که کسانی هستند که زندگی شان را وقف دیگران کرده اند و حتی زندگی شخصی شان را هم گذاشته اند تا بقیه در آسایش بیارمند.

امروز تنها بهانه ای بود برای نوشتن از این عزیزان ، باشد تا خاطرمان را مملو از یاد آنان کنیم و برای خسته نباشید گفتن، هر روز را فرصتی بدانیم.