در این بخش آریا مگ جملات استوری غمگین پاییزی را با متن های کوتاه و عکس نوشته های فصل خزان ارائه کرده ایم.
متن استوری پاییزی غمگین
پاییز شکوفه ندارد
جوانه نمی زند
اما عاشقانه هایی را رقم می زند
که هزاران بهار هم نمی تواند شکوفایش کند
نمی دانم چه نسبتی با فصل ها داری
تو که می روی
پاییز می آید
تو که می آیی
بهار می شوم، می شکفم
این هوا، هوای دلگیری ست
فصل قلبم پاییزی ست
آسمان قلبم ابری ست
دلم گرفته
این چه دردی ست
باغ پاییزی غم دارد وقتی خورشید نمی تابد
فصل عوض می شود
جای آلو را خرمالو می گیرد
جای دلتنگی را دلتنگی
جملات استوری پاییزی
قسم به عشق
که من
پاییز به پاییز
باران به باران
آغوش به آغوش
دل تنگ توام!
پاییز که می رسد
برگ ها
از شانه های درختان می ریزند
تنهایی ها
از شاخه های آدم ها جوانه می زنند
پاییز خزان برگ هاست
پاییز بهار تنهایی هاست
پاییز
پیچ تندی بود
با یک جاده خیس
حواسمان پرت شد
تصادف کرد با کوهی از خاطره
پاییز
آخرین و دوست داشتنی ترین لبخند سال ست
کاش
مهرِ پاییز
به دلت بیفتد،
برگردی …“علیرضا اسفندیاری”
پاییز
عزیز دُردانه ی فصل هاست
سوگُلی دل های عاشق
فصل باران های زود به زود
بوسه های خیس
و چترهایی که
عشق را خوب می فهمند
درخت ها به ما نشون میدن
که چقدر دوست داشتنیه چیزهای مرده را رها کنیم
جملات استوری فصل خزان
پاییز عشق می خواهد
وگرنه طعم گس تنهایی اش
روزگارت را تلخ خواهد کرد🖤
پاییز از چشمان من شروع شد
از برگ ریزان دلم
از نارنجی سکوتم
که مشت مشت دلتنگی به آسمان می پاشید
پاییز استاد دلتنگی ست
از خاطرات اویی که رفته،
برای اویی که مانده سنگ تمام می گذارد“مریم قهرمانلو”
چتری ندارم و دارد پاییز می بارد از تمام خاطراتم
عاشق که باشی
پاییز که باشد
باران که ببارد انار که هیچ
سنگ هم اگر باشی دلت ترک میخورد
اگر آنگونه که صدایت میزنم
درخت پیر حیاط مان را صدا میزدم
شکوفه میداد
حتی به وقت پاییز
دنیا مثل پاییزه هم قشنگه هم غم انگیزه
قشنگیش به خاطر تو و غم انگیزیش به خاطر دوری تو
تابستان خود را چگونه گذراندید؟
در انتظار پاییز و دلتنگی هایش ماندیم…
پاییز تنها فصلیه که از همون اولین روزش خودشو نشون میده
کاش همه انسان ها مثل پاییز باشن
تا از همون روز اول رنگ و روی اصلیشون رو نشون بدن
ای اندوه قشنگم، بی تو پاییز زیبا دلبری می کند
ای زیبای من،
بی تو هر روز دیوانه وار کوچه های نم خورده را قدم می زنم
ای مهربانم، بگو بدانم در کدام کوچه پس کوچه های پاییز بود
که دلم این چنین به هوایت رفته است
همیشه که پاییز
فصل عاشق شدن
قدم زدن و شعر خواندن نیست
گاهی هم فصلی ست که می شود
روی بعضی از خاطره ها
مثل برگ های ریخته شده درخت
پا گذاشت و رفت
پاییز هم آمد
فصل ها عوض می شوند
جای آلو را خرمالو می گیرد
و جای دلتنگی را دلتنگی
اگر پاییز نبود هیچ اتفاق شاعرانه ای نمیفتاد
نه موسیقی باد بود، نه سمفونی کلاغ ها، نه رقص برگ
و من هیچ بهانه ای برای بوسیدن تو در این شعر نداشتم
پاییز برای بعضی ها دل انگیز ست
و برای بعضی ها غم انگیز
برای من فصل سردی دل هاست
فصل باریدن اشک ها
فصل تنهایی قدم زدن روی برگ های نارنجی