انشا با موضوع بهار

در این بخش چند انشا زیبا در مورد بهار با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری را برای پایه های مختلف تحصیلی گردآوری کرده ایم.

موضوع انشا بهار را توصیف کنید

بهار رستاخیر طبیعت است. بهار دمیدن روح در کالبد خشک زمین است که آن را دوباره زنده و سرسبز می کند.

بهار فصل تازگی و سرسبزی است، فصلی که به زیباترین شکل ممکن، طبیعت را با گل و شکوفه می آراید تا جماعتی از این زیبایی انگشت به دهان بمانند.

بهار سبزی دوباره ی درختان خیابان هاست، باغ پر از شکوفه ی درخت های سیب، زرد آلو و گیلاس است. شکفتن لاله های واژگون است در دشت هایی که آدمی را محسور می کند و به طبیعت می کشاند.

بهار یعنی پیچیدن عطر شکوفه های بهار نارنج در باغ های شیراز، و گل دادن بوته های گل محمدی در قمصر کاشان که بعد تبدیل به گلابی خواهند شد که با آن خانه ی خدا عطر آگین می شود.

طبیعت سبزی و تولد دوباره اش را مدیون بهار است. فصلی که دشت های خشک را تبدیل به سبزه زار های دیدنی می کند.

رودخانه هایی که یخ بسته بودند در بهار دوباره خروشان می شوند، و گل های کوچک برای دیدن آفتاب سر از خاک بیرون می آورند.

برفی که بالای کوه ها بود حالا با گرم شدن هوا، ذوب می شود و به آبی خوش گوار تبدیل شده و از چشمه ها بیرون می آید.

زنبورهایی که زمستان را پشت سر گذاشته اند از کندو ها بیرون آمده و در طبیعت گشت و گذار می کنند و دوباره به کار مشغول می شوند.

بهار فصلی است که آواز شاد پرنده ها در تمام طبیعت می پیچد، آوازی که بسیار شنیدنی ست.

روزهای بهار شبیه احساسات آدمی ست که به یکباره تغییر می کند، لحظه ای آفتابی و صاف، و لحظه ای دیگر پر از رعد و برق و رگبار بهاری، و سپس نقش رنگین کمانی که در آسمان پدیدار می شود.

بهار جلوه ی زیبایی خداوند است، فصلی که پر از نعمت و رحمت است. سپاس خدا را برای تمام زیبایی های بهار.


انشا درباره بهار شماره هشت

بهار رستاخیر طبیعت است. بهار دمیدن روح در کالبد خشک زمین است که آن را دوباره زنده و سرسبز می کند.

بهار فصل تازگی و سرسبزی است، فصلی که به زیباترین شکل ممکن، طبیعت را با گل و شکوفه می آراید تا جماعتی از این زیبایی انگشت به دهان بمانند.

بهار سبزی دوباره ی درختان خیابان هاست، باغ پر از شکوفه ی درخت های سیب، زرد آلو و گیلاس است. شکفتن لاله های واژگون است در دشت هایی که آدمی را محسور می کند و به طبیعت می کشاند.

بهار یعنی پیچیدن عطر شکوفه های بهار نارنج در باغ های شیراز، و گل دادن بوته های گل محمدی در قمصر کاشان که بعد تبدیل به گلابی خواهند شد که با آن خانه ی خدا عطر آگین می شود.

طبیعت سبزی و تولد دوباره اش را مدیون بهار است. فصلی که دشت های خشک را تبدیل به سبزه زار های دیدنی می کند.

رودخانه هایی که یخ بسته بودند در بهار دوباره خروشان می شوند، و گل های کوچک برای دیدن آفتاب سر از خاک بیرون می آورند.

برفی که بالای کوه ها بود حالا با گرم شدن هوا، ذوب می شود و به آبی خوش گوار تبدیل شده و از چشمه ها بیرون می آید.

زنبورهایی که زمستان را پشت سر گذاشته اند از کندو ها بیرون آمده و در طبیعت گشت و گذار می کنند و دوباره به کار مشغول می شوند.

بهار فصلی است که آواز شاد پرنده ها در تمام طبیعت می پیچد، آوازی که بسیار شنیدنی ست.

روزهای بهار شبیه احساسات آدمی ست که به یکباره تغییر می کند، لحظه ای آفتابی و صاف، و لحظه ای دیگر پر از رعد و برق و رگبار بهاری، و سپس نقش رنگین کمانی که در آسمان پدیدار می شود.

بهار جلوه ی زیبایی خداوند است، فصلی که پر از نعمت و رحمت است. سپاس خدا را برای تمام زیبایی های بهار.


انشا بهار با چند انشا زیبای کوتاه و بلند ادبی در مورد فصل بهار (با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری)

انشا درباره بهار شماره هفت

انشا درباره بهار :  توصیف ادبی بهار و نشانه های الهی در زیبایی های آن
موضوع انشا : متن ادبی در مورد زیبایی های فصل بهار بنویسید ؟
مقدمه :
انشای خود را با این سروده زیبا از سعدی آغاز میکنم :

بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار

خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

بلبلان وقت گل آمد که بنالند از شوق

نه کم از بلبل مستی تو بنال ای هشیار

آفرینش همه تنبیه خداوند دل است

دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

خبرت هست که مرغان سحر می گویند

آخر ای خفته! سر از خواب جهالت بردار

با رسیدن بهار، طبیعت ردای سبز بر تن می کند.

چکاوک ها، هزار دستان و قمریان، نغمه ها و سرودهای فرح بخش و تازه سرمی دهند

و انسان ها را به مهرورزی، گره گشایی و هم گرایی فرا می خوانند.

بهار، پیام آور عشق و رویش است

و موسم سرور و آشتی و به همین خاطر است که خواستنی است

و با آمدنش دل ها سرشار از سرور و جان ها معرفت می یابد.

بهار، پیام آور تعادل است و اینکه در سایه تعادل، زندگی زیبا می شود.

با دیدن بهار، رحمت و محبت خداوند را به یاد می آوریم.

در اینکه چشمه مهر ایزد همواره به سوی آدمیان و همه موجودات، سرازیر است

و ما اگر او و نشانه هایش را فراموش کنیم، او هرگز ما را فراموش نمی کند

و با دگرگونی فصل ها نیز به جلوه گری قدرت بی پایانش می پردازد

تا شاید دلی به یاد او افتد و به شوق او بتپد و بر اثر تماشای جلوه هایش، اشک شوق از چشمی جاری شود.

اساسا جهان هستی، آینه دار خداست و جمال پروردگارش را به تماشا گذاشته است. به تعبیر زیبای حافظ:

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست؟

به دست مردم چشم، از رخ تو گل چیدن

نتیجه گیری :
بهار یکی از باشکوه ترین جلوه های خدا در جهان هستی است

که می توان با تماشای آن، نقبی به عالم معنا زد و راهی به سوی خدا یافت و جمال پروردگار را به تماشا نشست.


انشا درباره بهار – متن ادبی در مورد فصل بهار و توصیف زیبایی های آن

موضوع انشا : فصل بهار را توصیف کنید – متن ادبی –
مقدمه :
به نام آفریننده زیبایی های بهار ، فصلی که چون فرا میرسد ایمان میاوریم به وجود بهشت برین ….

بهار فصل رویش سبزه‌ها و شکوفه‌هاست.بهار یادآور انتظار پائیز است.بهار نتیجه رنج زمستان است.بهار مقدمه محصول تابستان است.بهار را همه دوست دارند، چون کوه و دشت را ردای سبزی بر تن می‌کند.بهار شاخه‌های عریان درخت را می‌پوشاند.بهار نوعی معاد است، حیات دوباره، پایان مرگ، حشر بعد از مرگ و…بهار آغاز تحول است در طبیعت.بهار ممکن است در هر چیزی باشد.بهار قرآن ماه رمضان است.بهار اسلام، بعثت نبی مکرم اسلام است.بهار انقلاب ما هم دهه فجر است.بهار آرامش و شادی به همراه می‌آورد.بهار در یک جمله یعنی بهار.بعضی‌ها اسم دخترشان را بهار می‌گذارند، چون چهره‌اش زیباست.

بعضی‌ها سفرهاشان را در بهار تنظیم می‌کنند، چون همه جا زیباست.بعضی‌ها در بهار زندگی خود را آغاز می‌کنند، چون آغاز شکوفائی طبیعت است.بعضی‌ها قرآن را فقط در ماه مبارک رمضان ختم می‌کنند، چون بهار قرآن است.بعضی‌ها ایام دهه فجر را جشن می‌گیرند، چون بهار آزادی است.بعضی‌ها از بهار درس زندگی می‌گیرند، چون پس از مرگ، زنده شده.بعضی‌ها بهار را دوست دارند، چون کاسبی آنها روبراه می‌شود.بعضی‌ها از بهار بدشان می آید،‌ چون تعطیلی آنها زیاد است.بعضی‌ها در بهار بیشتر خدا را می‌شناسند، چون موسم پیدایش انواع گلهاست.بعضی‌ها هم بی خیال بهار هستند، چون بی خیال دنیا هستند.خلاصه هر کسی بهار را به گونه‌ای می‌بیند که می‌بیند.


انشا درباره بهار شماره دو

انشا درباره بهار – متن کوتاه ادبی با مقدمه و نتیجه گیری در مورد توصیف بهار
موضوع انشا : یک متن ادبی با مقدمه و نتیجه گیری در مورد بهار بنویسید.
مقدمه :
به نام آفریننده بهار انشای خود را آغاز میکنم. که آفریننده همه ی زیبایی ها و خوبی هاست .

بهار ، تابستان ، پاییز ، زمستان و دوباره بهار

دوباره و دوباره و هزار باره بهار …

بهار معجزه طبیعت است …

درست هنگامی که طبیعت در سرمای استخوان سوز غمگین و سرد کز کرده … بهار از راه میرسد .

نرم و آرام ، مثل مادری مهربان که آرام پتوی گرمی روی کودک خوابیده اش میکشد

نرم و آرم ، مثل پدری که کودک غمگین و بیمارش را نوازش میکند .

نرم و آرام ، مثل خود بهار … بی ادعا … بی هیاهو …

از راه میرسد و دست نوازش معجزه گرش را روی طبیعت خسته و خفته میکشد .

با عشق همه چیز را بیدار میکند

درخت ها را شکوفه میبخشد ، یخ سرد چشمه ها و جویبار ها را میشکند  ، رنگ میپاشد به پهنه ی زیبای هستی

و همه این ها معجره ایست در برابر چشمان حیرت زده ما …

بهار مژده ی فردوس برین است … انگار میخواهد به انسان یاد آوری کند بهشتی را که گاهی در هیاهوی روزمره فراموشش میکند.

و چشم ها سیراب نمیشوند انگار از تماشای این همه زیبایی … فتبارک الله احسن الخالقین …

بهار ، بهار زیبای مهربان ، خوش آمدی…

ستوده باد خالق تو ..

و ستوده باد خالق بهشت دو جهان…


انشا بهار با چند انشا زیبای کوتاه و بلند ادبی در مورد فصل بهار (با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری)

انشا درمورد بهار

چند ساعتی بود که تنها در همان خیابان قدم می زدم، اصلا نمیدانم داشتم به کجا می رفتم، به هیچ جا نمی خواستم برسم. دلم چقدر گرفته بود، پاهایم از سرما شل شده بود، هوا خوب بود اما حال و هوای دل من نه! بد بودم، بد. به خودم آمدم دیدم ؛ همه ی ی ی لباس هایم خیس شده ؛ پای رفتن به خانه را هم نداشتم. بهار بود، اما در دل من تنها زمستانی سرد آغاز شده بود.

انگار هرچه می گذشت جای پایش را سفت تر می کرد، می خواست تا ابد در من بماند.بهار بود آری، چشمان من هم شده بود ابر آسمان . ابری که یک لحظه هم از باریدن دست بر نمی دارد. می بارید و می بارید. در همین حال و هوا بودم که دیدم چند بچه گربه رفته اند زیر سقف یک خانه و دارند به خودشان می لرزند. یک لحظه زیبایی مسحور کننده شان و لرزیدن بدنهایشان حالم را عوض کرد.

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

« اشعار حافظ »

احساس کردم می توانم به یک دردی بخورم و شاید بتوانم کمی مفید باشم. رفتم سمت شان، اول کمی ترسیدند، اما شاید احساس درون من را خواندند و اجازه دادند که بهشان نزدیک شوم. گرفتمشان توی بغلم و سریع آوردمشان به خانه . خشکشان کردم. چند ساعتی را باهم بازی کردیم. حالم دگرگون شده بود. انگار بهار به خانه من هم آمده بود.

حالا از پنجره که به بیرون نگاه می‌کنم، دیگر باران را اشک های آسمان نمی بینم بلکه ان را نعمت خداوندی بلند مرتبه می‌بینم که باران را برای ما فرستاده تا با ان پاک شویم و به یاد بیاوریم که در دل زمستان هم میتوان بهار را دید.و در هر بهاری دلیلی برای شاد بودن است. پس چه بهتر است که با بهارمان شاد و خوشحال باشم و زمستان را در دلهایمان بکشیم.


انشا درباره بهار با موضوع های مختلف

بهار جشن طبیعت است طبیعت زیبایی که آدمی را مسحور می‌کند به طوری که از سخن گفتن بازمانده و حرف هایش ناگفته در ژرفای جانش باقی میماند. “بهار” دمیدن روح حیات در کالبد طبیعت و فروردین فصل جریان خون است در شاهرگ هستی، سال به پایان خود نزدیک میشود، روزها، ماه ها درپی هم می- گذرند و سال‌ها از راه می‌رسند و این قصه که نامش زندگی است، همچنان ادامه دارد.

طبیعت پس از گذران دوره ای سرد و بی محصول، با آغاز بهار زنده شده و در واقع آفریده میشود پس انسان هم باید به عنوان یکی از مخلوقات الهی به همراه طبیعت به رستاخیز برخیزد. تاریخ آغاز مراسم عید نوروز را به پادشاهی جمشید نسبت می‌دهند، در زمان هخامنشیان و ساسانیان نوروز به عنوان سنتی فراگیر و بسیار باشکوه چه در دربار شاهان و چه در خانه های مردم اجرا می شد.

امروزه نیز اگر چه از تشریفات بسیار و تنوعات قومی نوروز کاسته شده اما به نظر می رسد جشن نوروز از ایران جدایی ناپذیر است. ایرانیان قدیم برای استقبال از سبزی بهار، ‪ ۲۵‬روز مانده به فروردین، بر ‪ ۱۲‬ستون خشتی یا سنگی سبزه می کاشتند. آینه و شمع بر سر سفره هفت سین نیز نماد نور و روشنایی و شفافیت است، معمولاً تخم مرغ نیز بر سر سفره هفت سین هست که نماد نطفه و باروری و زایش است.

در اساطیر ایران، جهان تخم مرغی شکل است، آسمان چون پوسته تخم مرغ و زرده اش نمودار زمین است، ماهی زنده نیز نماد سرزندگی و شادابی است. با فرار رسیدن بهار و بیدار شدن زمین و گیاهان خفته با نفس روح بخش الهی فرصت مناسبی برای دیدن خویشان و بستگان است که این نیز یکی از نشانه های اخلاق و سنن مرضیه اسلامی و انسانی است.