انشا زیبا در مورد پدربزرگ و مادربزرگ
در این بخش 3 انشا زیبا در مورد پدربزرگ و مادربزرگ ها را به صورت کوتاه و بلند ادبی و زیبا ارائه کرده ایم.
انشا درباره خوبی های پدربزرگ و مادربزرگ
مقدمه:
در این انشاء قرار است در مورد پدربزرگ و مادربزرگ بنویسیم. من عاشق پدربزرگ و مادربزرگم هستم و می دانم که آن ها نعمت های خیلی مهم و عزیزی هستند که خداوند به ما داده است .
بدنه:
پدر بزرگ من که پدر مادرم است خیلی مهربان است او من را خیلی دوست دارد من همیشه خیلی دوست دارم که به خانه آن ها بروم هر وقت که به خانه پدربزرگم میروم خیلی به من خوش میگذرد در آنجا برای من در حیاط تابی نصب کردهاند که من همیشه آن جا خیلی بازی می کنم و به من خوش می گذرد. پدربزرگ من خیلی پیر شده است و نمی تواند مثل قدیم راحت راه برود. به همین دلیل روز هایی که من خانه آن ها هستم خیلی به او در انجام کارهایش کمک می کنم .
پدر بزرگ من همیشه به انسان های فقیر کمک می کند و دیگران نیز او را خیلی دوست دارند من اما مادر بزرگ ندارم. به این دلیل که هم مادر مادرم و هم مادر پدرم سال ها پیش فوت شده اند و من از این بابت خیلی ناراحت هستم زیرا که دوست داشتم مادر بزرگ داشتم .همیشه وقتی دوستانم از مادربزرگ شان حرف می زنند من نیز دلم می خواست مثل آنها مادر بزرگ داشتم تا می توانستم در جمع دوستانم از مادر بزرگم صحبت کنم.
نتیجه گیری:
انشای خود را این گونه تمام میکنم که از خداوند ممنون هستم که پدربزرگ مهربانی به من داده است و از او می خواهم تا پدر بزرگم همیشه سالم و سرحال باشد چون من او را خیلی دوست دارم.
انشا در مورد عشق به مادربزرگ و پدربزرگ
مقدمه
باید در این انشا راجه به پدربزرگ و مادربزرگ بنویسیم پدربزرگ و مادربزرگ سرمایههای زندگی ما هستند و ما باید شکرگزار وجود آنها در زندگیمان باشیم
بدنه:
من عاشق پدربزرگ و مادربزرگم هستم آنها در نزدیکی خانه ما زندگی میکنند و من در هفته چند روز به خانه آنها میروم و به آنها سر میزنم آنها نیز از دیدن من خیلی خوشحال میشوند پدربزرگ و مادربزرگ من خیلی پیر شده اند و توانایی انجام دادن خیلی از کارهای خود را ندارند بههمین دلیل من روزهای زیادی به خانه آنها میروم تا در انجام بسیاری از کارها به آنها کمک کنم و آنها نیز برای من دعای خیر میکنند پدربزرگ من در قدیم معلم بوده و است و به خیلی از دانشآموزان سواد خواندن و نوشتن یاد داده است مادربزرگ و پدربزرگ من یکدیگر را خیلی دوست دارند و به هم خیلی وابسته هستند و بدون هم جایی نمیروند مادربزرگ من مهربانترین مادربزرگ دنیا است.
چند سال پیش دایی من فوت شد و بههمین دلیل مادر بزرگ و پدر بزرگم خیلی غصه خوردند و شکسته شدهاند آنها هنوز بعد از چند سال بسیار از فوت پسرشان غمگین و ناراحت هستند و همیشه میگویند که از دست دادن فرزند برای پدر و مادر بزرگترین غم دنیا است.
نتیجه گیری:
من پدر و مادربزرگم را خیلی دوست دارم و آرزو میکنم که آنها تا همیشه زنده باشن و من بتوانم از وجود آنها بهره ببرم و همیشه به آنها سر بزنم بهنظر من احترام به پدربزرگ و مادربزرگ خیلی واجب است .
انشا در مورد ارزش بزرگان، پدربزرگ و مادربزرگ
مقدمه:
بنام خداوند جان و خرد
این انشا در باره پدربزرگ و مادربزرگ است. موجوداتی که حضورشان در زندگی نعمت خیلی بزرگی می باشد. و ارزششان از پدر و مادر کمتر نیست.
بدنه:
من متأسفانه از داشتن نعمت پدر بزرگ و مادر بزرگ محروم بوده اما به این دلیل که آنها در زمانی که من بسیار خردسال بوده فوت شده اند و من سعادت دیدن آن ها را نداشته ام .
بااینکه من تا به حال پدر و مادر بزرگم را ندیده ام اما طبق تعاریفی که دیگران از آنها برای من ارائه دادهاند آن ها افرادی بسیار مهربان و خوش سخن و بخشنده بوده اند. پدر بزرگ من از خیرین به نام در شهر بوده است که بخش زیادی از درآمد خود را صرف امور خیر می کرده است. من به وجود چنین پدربزرگ و مادربزرگی همیشه افتخار می کنم و همیشه آرزویم این بوده است که ای کاش زنده بودند و من می توانستم از حضور آن ها بهره کافی را ببرم. پدربزرگ من در سن شصت سالگی براثر بیماری فوت شد و چند سال بعد مادربزرگم نیز فوت شدهاند.
از کودکی همیشه وقتی می دیدم دیگران از پدر و مادربزرگ خود صحبت می کنند و یا به خانه آن ها می روند همیشه حسرت بزرگی در دل من بود و دوست داشتم که من نیز پدربزرگ و مادربزرگ داشتم تا به خانه آن ها می رفتم و با آن ها صحبت می کردم.
پدربزرگ ها و مادربزرگ ها دارای تجربه های بسیار زیبا و ارزشمندی هستند که می توانیم با استفاده از تجربیات آن ها در زندگی خیلی موفق تر عمل نماییم.
نتیجه گیری
پدربزرگ و مادربزرگ داشتن نعمت خیلی ارزشمند و بزرگی است و من از شما می خواهم که در صورتی که دارای پدربزرگ و مادربزرگ هستید قدر آن ها را خیلی بدانید و به آنها بسیار زیاد احترام بگذارید.