در این بخش مجموعه ای از جملات و اشعار در مورد درد تنها شدن، درد دوری از عشق و دلگیری از روزگار به دلیل تنهایی را با تصاویر و عکس های نوشته دار را ارائه کرده ایم با ما همراه باشید.
متن و جملات ویژه درباره درد تنهایی و عشق
آزادی درد دارد
ماندن و رفتن در هجمه ی دشمن
عشق است
در
میدان آزادی و دلدادگی…
دور که میشوم، نزدیکتر می آید…!
نزدیک که میشوم، دورتر میرود…!
انگار که این ” فاصله”
همیشه باید به شکلی رعایت شود !
همسر عزیزم
هر وقت دلم برات تنگ می شه دستم رو روی قلبم میزارم و تو رو توی قلبم حس می کنم
چند ای دل فکر درد بیدوای ما کنی از برای خود چه کردی کز برای ما کنی؟
از کس دوا نخواست دل غم نورد ما این است دردما که رسد کس به درد ما
در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با حال پروانه من چه کردی
مگر لایق تکیه دادن نبودم
تو با حسرت شانه من چه کردی
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده با خانه من چه کردی
عکس نوشته و متن تنها شدن و دوری از عشق
دلم تنگ است
برای کسی که نمیشود او را خواست
نمیشود او را داشت
فقط میشود سخت برای او دلتنگ شد
و در حسرت آغوشش سوخت
همیشه آم هایی وجود خواهند داشن که رفتارشان با شما اشتباه است
حتما یادتان باشد که از آن ها قدردانی کنید
چرا که باعث شده اند قوی تر شوید.
لبخندی بزن
لبخندِ تو شیرین است
دارو به چه کار آید
لبخندِ تو تسکین است
اگر دانی که دنیا غم نیرزد
بروی دوستان خوشباش و خرم
غنیمت دان اگر دانی که هر روز
ز عمر مانده روزی می شود کم
منه دل بر سرای عمر سعدی
که بنیادش نه بنیادیست محکم
برو شادی کن ای یار دل افروز
چو خاکت می خورد چندین مخور غم
جملات و شعر تنها شدن و دور شدن از همسر
دفتر مرا
دست درد میزند ورق
شعر تازهی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف میزنم؟
درد
برای دردهایم
می گریم
نه از دردها…
گفتم خدایا سوالی دارم
چرا هر موقع من شادم همه با من می خندند، ولی وَقتی غمگینم کسی با من نمیگرید؟
گفت: خنده را برای جمع آوری دوست و غم را برای انتخاب بهترین دوست آفریدم.
بین
من و تو
مرگ نمی تواند جدایی بیندازد…
فاصله که دگر هیچ…
تو دیگر
برای من
مثل آخرین
درخواست یک اعدامی هستی
شدن یا نشدنت
کمکی به زندگیام نخواهد کرد
آزاد نوروزی
درد، حرف نیست
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟
بی تو پیمودن شب ها شدنی نیست
شب های پر از درد که فردا شدنی نیست
گفتم که برایت بفرستم دل خود را
افسوس که نامه دلم تا شدنی نیست
بگفتم درد من درمان کن ای دوست
بگفتا درد تو درمان ندارد
اگر باشد برای درد درمان
دوای درد تو درد است و درد است