در این بخش جملات فراموشی گذشته و از یاد بردن خاطرت تلخ و بد قدیمی را گردآوری کرده ایم.
جملات و متن تلخ فراموشی و خاطرت بد گذشته
هیچ‌گاه با خود برای آنچه که بوده‌اید، رفتار نکنید. خود را به خاطر کسی که می‌خواهید باشید، دوست داشته باشید.
هیچ چیزی در جهان نمی‌تواند شما را از فراموش کردن گذشته و شروع زندگی جدید بازدارد؛ تنها کافی است به صدای درونی خود گوش دهید.
گاهی بدون بغض و گریه
و بدون داد و هوار
باید قبول کنی
فراموش شدنت را . . .
اولین گام به سمت رسیدن به آنچه که می‌خواهید، این است که تصمیم بگیرید قرار نیست در جایگاه کنونی خود باقی بمانید – جی پی مورگان
یک زمان برای عزیمت وجود دارد ، حتی اگر مکان خاصی برای رفتن وجود نداشته باشد.
متن در مورد خاطرات بد و قدیمی گذشته
فراموش کردن گذشته ممکنه واسه بعضیا راحت باشه ولی برای بعضیا سخت. فراموش کردن چیزایی که تو گذشته اتفاق افتاده به زخمی بستگی داره که بر روح و روان انسان وارد شده. به هر حال فراموش کردن سخته اما نشدنی نیست و انسان اگه بخواد می تونه فراموش کنه
مهم نیست گذشته چقدر سخت بوده است، شما همیشه می‌توانید از نو شروع کنید – بوده
به جای اتلاف وقت در روز گذشته که گذشته است ، بهتر است وقت خود را در فردا که هنوز نیامده است سرمایه گذاری کنید.
حرکت کردن ، یک چیز ساده است اما آن چه پشت سر می گذارید سخت است.
زندگی در حال پیشروی است. فقط گذشته خود را فراموش کنید و برای آینده کار کنید.
در مورد هرگونه دلبستگی هایی که باعث کاهش مسائل عاطفی شما می شود ، فکر کنید و اجازه دهید آنها را رها کنید.
دانش های گذشته با ما می ماند. رها کردن به این شکل است که تصاویر و احساسات ، کینه ها و ترس ها و ناامیدی های گذشته را رها کنیم که روح ما را آزار می دهد.
در زمستان چیزی بسیار صادقانه وجود دارد و آن این است که آن چگونه همه چیز را رها می کند.
انسان‌ها تحصیل کرده به دنیا نمی‌آیند. در نتیجه، مرتکب اشتباه می‌شوند اما این وظیفه‌ی اخلاقی هر انسان است که گذشته را فراموش کند و زندگی جدیدی را آغاز نماید.
متن برای از یاد بردن خاطرات بد قدیمی
اگر تصمیم بگیرید کسی باشید که همیشه دلتان می‌خواسته است، دیگر مهم نیست چه کسی بوده‌اید.
تجدید کنید ، رها کنید . برای گذشته هیچ کاری نمی توانید انجام دهید تا آن را برگردانید. فقط می توانید خود را تجدید کنید تا آن گذشته ها را رها کنید. امروز روز جدیدی است!
ز تاب آتش سودای عشقش
به سان دیگ دایم می زنم جوش
اگر پوسیده گردد استخوانم
نگردد مهرت از جانم فراموش
حافظ شیرازی
شنیده بودم خاک سرد است
این روزها اما
انگار آنقدر هوا سرد است که
زنده زنده فراموش می کنیم یکدیگر را . . .