در این بخش به مناسبت 12 ژوئن (22 خرداد) روز جهانی مبارزه با کودکان کار، متن و جملات در مورد کودک کار را ارائه کرده ایم.

متن و جملات درباره کودک کار

در چشم‌هایشان خیره شوی

راز تلخی را می بینی

مدت هاست

بار غم را بسته اند…

حسرت بازی‌های کودکی

در دل‌های کوچکشان

داغ مانده است.

رؤیاهای شیرین

در جور روزگار

خاموش و خالی مانده اند…

بست نشین پیاده روها هستند


کودکان کار…جای بازی اینجا نیست!

اصول دهگانه‌ ی اعلامیه ی جهانی

حقوق کودک

حقوق بشر…

همه را زیر سوال برده است

نگاه ملتمس کودکی که تمام آرزو هایش را

پشت چراغ قرمز جا گذاشته است،

کودک کار…

پسرکی که ملتمسانه کفش هایمان را واکس می زند

ماشین های چند صد میلیونی مدافعان حقوق بشر را برق می اندازد،

ماشین هایی که این روزها آن قدر بلند شده اند

که دیگر دست پسرک به شیشه ی ماشینشان هم نمی رسد!

پسری که غرورش را چهار راه به چهار راه جا می‌ گذارد تا برای خواهرش کفش عروسکی بخرد.


متن در مورد کودک کار و جملات درباره مبارزه با کار کودکان کار

آنجا که انعکاس نگاه کودکان کار،

از واکس کفش‌هاست!!

گم اند کفش‌های پیاده ای که

برقص سوارگان پیدا می دوند!!


باز باران بی ترانه می خورد بر بام خانه

نرم نرمک می چکد غم از در و دیوار خانه…

کودکی ده ساله ام من، کودک کار و خیابان…

خسته و زخمی ز باران……

وای باران! وای باران!

باز هم من ماندم و یک دسته گل باز هم من ماندم و یک دست پر!


در چشم‌ هایشان خیره شوی راز تلخی را می بینی

مدت هاست بار غم را بسته اند…

حسرت بازی‌ های کودکی در دل‌ های کوچکشان داغ مانده است.

رؤیا های شیرین در جور روزگار خاموش و خالی مانده اند…

بست نشین پیاده رو ها هستند….!


متن در مورد کودک کار و جملات درباره مبارزه با کار کودکان کار

تنها کسی که اگه با یه شاخه گل به خونه بره ، مؤاخذه می شه

کودک گل فروش سر چهار راهه …


متن سنگین در مورد کودک کار

ورشکست شدن کدامین سرمایه دار، به اندازه بی سرمایه شدن تو دردناک است ؟

در شیرینی ات چه ریخته ای که کامها تلخ می شوند ؟؟


باز باران بی ترانه می خورد بر بام خانه

نرم نرمک می چکد غم از در و دیوار خانه کودکی ده ساله ام من

کودک کار و خیابان خسته و زخمی ز باران

وای باران! وای باران!

باز هم من ماندم و یک دسته گل باز هم من ماندم و یک دست پر!


متن در مورد کودک کار و جملات درباره مبارزه با کار کودکان کار

نردبانی که ،به اندازه دلتنگی من قد بکشد

پشت دیوار کسی یافت نشد!!!!

تکیه بر حسرت خود خواهم زد…


نردبانی کـه ،بـه اندازه دلتنگی من قد بکشد

پشت دیوار کسی یافت نشد!!!!

تکیه بر حسرت خود خواهم زد……….


ورشکست شدن کدامین سرمایه دار، به اندازه بی سرمایه شدن تو دردناک است؟

در شیرینی ات چه ریخته ای که کام ها تلخ می شوند؟؟


تنها کسی کـه اگه با یه شاخه گل بـه خونه بره، مؤاخذه می شه

كودک گل فروش سر چهار راهه …


جملات مبارزه با کار کودکان کار

خدایــا..!!

همه از تو می خواهند “بدَهی”

امـا…

من از تو می خواهم “بگیری”

خستگی، دلتنگی و غصه ها را از لحظه لحظه روزگار همه کودکان کار دنیا……

آمین!


ورشکست شدن کدامین سرمایه دار، به اندازه بی سرمایه شدن تودردناک است ؟

در شیرینی ات چه ریخته ای که کامها تلخ می شوند ؟؟


باز باران بی ترانه می خورد بر بام خانه

نرم نرمک می چکد غم از در و دیوار خانه کودکی ده ساله ام من

کودک کار و خیابان خسته و زخمی ز باران

وای باران! وای باران!

باز هم من ماندم و یک دسته گل باز هم من ماندم و یک دست پر!


متن در مورد کودک کار و جملات درباره مبارزه با کار کودکان کار

پدرها نام از فرزند می دزدند و مادرها …

و مادرهای نا همسر جهنم در شکم دارند

ظهور ِ کودکان ِ کار اجباری وَ زالو های درباری

به جان ِ نرم ِ گُل افتاده می دوشند


نردبانی که ،به اندازه دلتنگی من قد بکشد

پشت دیوار کسی یافت نشد!!!!

تکیه بر حسرت خود خواهم زد……….


از خودم بدم آمد ، وقتی که به پسرک گفتم :

کفش هایم را خوب رنگ کن

و او گفت :  خاطرت جمع باشد مثل سرنوشتم برایت سیاه می کنم


از پسرک فقیر پرسیدند :

تا بحال دروغ گفته ای ؟ پسرک گفت :

دروغ هایم زمانی شروع شد که :

موضوع انشایم این بود:

تابستان را چگونه گذرانده اید ؟


تابلو نقاش را ثروتمند کرد

شعر شاعر به چند زبان ترجمه شد

کارگردان جایزه ها را درو کرد

و هنوز سر همان چهار راه واکس می زند کودکی که بهترین سوژه شد .. !