به مناسبت وفات حضرت زینب (س) مجموعه گلچین شده از اشعار و جملات کوتاه در مورد آن حضرت را در این مطلب آریا مگ آماده کرده ایم.
جملات و شعر وفات حضرت زینب
ای زینب (س) !
براستی سجاد علیه السلام از دریای بیکران علم و فهم تو چه امواجی را دیده
و در سخنت چه چیزی را یافت که تو را «عالِمه غیر مُعلَّمه» خواند؟
چون قافله ی عشق رسیدند زراه / برتربت شاه دین بصد ناله و آه
زینب بسر قبر برادر می گفت / لاحول ولا قوه الا باالله . . .
صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است / احترام عشق هم از احترام زینب است
داوری بنگر که در بیدادگاه شهر شام / با حسین همدست گشتن اتهام زینب است
مشت را کرده گره با هیبت و احساس گفت / این حسین فرمانده عالم، امام زینب است
گرچه بین بانوان زهرا مقام اول است / بعد زهرا رتبه ی برتر مقام زینب است . . .
زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال اخت الوقار
زن مگو عرش خدا را قائمه
یک محمد یک علی یک فاطمه
زینب آخر این شبِ تاریک را سر می کند / یاد از یاس و شقایق، یا صنوبر می کند
این وداعِ آخر و جان دادنِ بانوی عشق / عاقبت وصل حسینش را میّسر می کند
عشق با زینب تبانی کرده است / رنگ گل را ارغوانی کرده است
هست کیش رهبریت کیش او / صبر زانو می زند در پیش او . . .
ای زینب(س)
تو کوه صبر باشی و من نگاهم به بی صبرانی باشد که ادعای اسوه بودن دارند ؟!
تو فرمانبردار امام خویش باشی و من غافل از امام حاضر و حیّ خود باشم ؟
یاری ام کن!
زلف عفاف، رشته دامان زینب است / آیات صبر، پایه ی ایمان زینب است
ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار / این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است
متن تسلیت وفات حضرت زینب
کمکم کن تا تو را الگوی زیستنم بدارم و بدانم
یاری ام کن تا چنان باشم که با امام خویش بودی
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
نه تنها زینب از دین یاوری کرد
به همت کاروان را رهبری کرد
به دوران اسارت با یتیمان
نوازشها به مهر مادری کرد
کربلا دارالنعیم زینب است / کعبه خود تحت حریم زینب است
عمر زینب فخر مولا بود و بس / او به زهرا المثنی بود و بس . . .
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
عشق با زینب(س) تبانی کرده است
رنگ گل را ارغوانی کرده است
هست عشق دلبریت، عشق او
صبر زانو می زند در پیش او
به دریای پر از غم، امان از دلِ زینب / به عمری همه ماتم، امان از دلِ زینب
چو شد کرب و بلایی به آن قدِ خمیده / بدید رأس بریده، امان از دلِ زینب
اگر خون بفشاند، ز چشمِ بنی آدم / بگوید دلِ عالم، امان از دلِ زینب
تمام زمین وزمان بر کربلا می گریند و تمام کربلا بر زینب(س)
متن کوتاه وفات حضرت زینب
زینب کبری(س) به دنیا آمده بود تا صبر و شکیبایی را از حضور خویش شرمسار کند.
نه تنها زینب از دین یاوری کرد / به همت کاروان را رهبری کرد
به دوران اسارت با یتیمان / نوازشها به مهر مادری کرد . . .
آه،ای ام المصائب، تمام داغ ها و سوگ ها، در حضور مصیبت های تو رنگ می بازد و از یاد می روند.
آه از نماز شب نشسته و قامت ناگهان خمیده ! آه از موی سپید یک شبه !…آه از دل زینب !
سیاه پوش تواَم. نامت را مینویسم و بزرگی ات، تمام تنم را میلرزاند. نامت را مینویسم و صبرت را تاب نمیآورم. لابه لای روزهای خاکستری اندوهت، آنچنان فرو میشکنم که حتی خویش را فراموش میکنم. بانو! بیابان، دنبال گامهای استوارت، سالهاست که از تاریخ، روبه روی صبر عظیمت به زانو درآمده است. کربلا، چراغ در دست راه افتاده است. بانو! تاریخ، بر جادههای تاریک خویش، همچنان میتازد و تو سربلند ایستاده ای با اندوهان سرشارت. بانو!ثانیهها برایت قدم به قدم رنج آورده اند و تو، قدم به قدم صبر کرده ای. چشمهای زمان، همچنان از خوابی سنگین میسوزد؛ رنجی که سالها تو را تنها به صبوری شناخت. بر کتفهای گسترده آسمان، ملائک، پیکرت را آرام آرام میبرند. فریادهایی شکسته، دهانهایی عزادار، خاک در هم میپیچد، گلدستههای دمشق، چشم به راه کبوتران زایر تواند. شهر، در اندوه تناور خویش پیچیده است. نامت را مینویسم و انگشتهایم بوی بالهای سوخته شاپرکان غریب میگیرد. نامت را مینویسم و چشمهایم میسوزند. نامت را مینویسم و میگریم. بانو!تو را با بزرگی ات، تو را با صبرت، تو را با اندوهی که سالها در سینه داشتی و دم نزدی، تو را تنها با تمام وجودم ـ همین چشمهای ناچیز ـ اشک میریزم.
متن بلند ویژه وفات حضرت زینب (س)
مژده باد تو را، زینب! که دیگر فردایی نیست، این شام غریبان آخرینِ تو را که کوفیان، خاکستر بر سرت بریزند و بر اشکهای جانسوز کودکان، نیشخند بزنند. مژده بادت که دیگر، زنان قبیله تاریکی، بر مظلومیتت کِل نمیکشند! خاتون! دیگر راحت شدی و غم فردا را نمیخوری که سر خورشید را بر نیزهها ببینی و از سوز جگر، سر بر محمل بکوبی. خانم! نمیدانم که این دریای صبر را از کدامین آب حیات سر کشیده ای که صبر هم در مقابلت زانو زد. اما سرانجام بعد از پنجاه و چند سال، مقنعه مشکینی را از سرت برداشتی و با لباس سفید به خانه ابدی ات رفتی.
زینب! برخیز که هنوز، کاروان کربلا چشم به دستان نوازشگر تو دوخته است.
برخیز! که هنوز این خاک سوخته، خنکای نسیم نگاه تو را فریاد میزند … و این صحرای تشنه، محتاج شبنمی از چشمان توست که به گل نشیند.
هنوز بر فراز بلندای نیزه ها، نام مقدس تو، فریاد میشود و پیکرهای خون آلود، قیام تو را چشم انتظارند …
هنوز گهواره کودکان، تلنگر دستان تو را میطلبد و گلدسته ها اذان یاد تو را زمزمه میکند.
هنوز پشت همه پندارهای سرخ، پشت همه زمان های کبود، پشت همه پیشانی های شکسته، پشت همه زخم های شکوفا، خیال تو میوزد و هنوز زمین پس از سال ها، معجزه پیامبر گونه ات را در شام فراموش نکرده است …
ای زینب(س)
تو کوه صبر باشی و من نگاهم به بی صبرانی باشد که ادعای اسوه بودن دارند ؟!
تو فرمانبردار امام خویش باشی و من غافل از امام حاضر و حیّ خود باشم ؟
یاری ام کن!
صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است / احترام عشق هم از احترام زینب است
داوری بنگر که در بیدادگاه شهر شام / با حسین همدست گشتن اتهام زینب است
مشت را کرده گره با هیبت و احساس گفت / این حسین فرمانده عالم، امام زینب است
گرچه بین بانوان زهرا مقام اول است / بعد زهرا رتبه ی برتر مقام زینب است . . .